ترجمه فارسی عنوان مقاله
آموزش و پرورش عمومی و نابرابری درآمد
عنوان انگلیسی
Public education and income inequality
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
7315 | 2003 | 12 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : European Journal of Political Economy, Volume 19, Issue 2, June 2003, Pages 289–300
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
1. مقدمه
2. مدل
3. اختلاف درآمد
شکل 1. نرخ رشد درآمد خانوار.
3.1. پویایی مقایسه ای
3.2. توزیع اولیه
شکل 2. متوسط درآمد و تکامل نابرابری درآمد.
3.3. سیاست عمومی
شکل 3. نابرابری درآمد اولیه و تکامل نابرابری درآمد.
شکل 4. نرخ مالیات و تکامل نابرابری درآمد.
4. نتایج بدست آمده
جدول 1. نرخ اجباری ثبت نام و تحصیل
کلمات کلیدی
1. مقدمه
2. مدل
3. اختلاف درآمد
شکل 1. نرخ رشد درآمد خانوار.
3.1. پویایی مقایسه ای
3.2. توزیع اولیه
شکل 2. متوسط درآمد و تکامل نابرابری درآمد.
3.3. سیاست عمومی
شکل 3. نابرابری درآمد اولیه و تکامل نابرابری درآمد.
شکل 4. نرخ مالیات و تکامل نابرابری درآمد.
4. نتایج بدست آمده
جدول 1. نرخ اجباری ثبت نام و تحصیل
ترجمه کلمات کلیدی
- آموزش عمومی - نابرابری درآمد - مالیات بر عایدات
کلمات کلیدی انگلیسی
ترجمه چکیده
این مقاله به بررسی تحولات نابرابری در مدل نسل های تداخلی که در آن سرمایه گذاری سرمایه انسانی هر فرد بستگی به کیفیت مدارس دارد می پردازد. ما یک رژیم آموزش که در آن کیفیت مدارس ورودی عمومی تامین شده توسط مالیات بر درآمد است را در نظر می گیریم. ما نشان می دهیم که شکاف بین درآمد ثروتمندان و فقرا حتی ممکن است گسترش یابد زمانی که کیفیت آموزش عمومی در میان تمام افراد یکسان است. بنابراین، در کوتاه مدت، آموزش عمومی ممکن است متعادل کننده بزرگی که توسط طرفداران آن در نظر گرفته شده نباشد، هر چند که در دراز مدت هست. همچنین نشان می دهیم که اثر مالیات بر نابرابری مبهم است.
ترجمه مقدمه
در این روزها، جای تردید است که از هر کودک به صورت منطقی انتظار برود که در زندگی موفق شود حتی اگر فرصت آموزش را نداشته باشد. چنین فرصتی که دولت ارائه آن را تقبل کرده است، حقی است که باید در دسترس همه در شرایط مساوی باشد. دیوان عالی ایالات متحده، براون در برابر هیئت آموزش و پرورش،1954.
در بیشتر کشورهای صنعتی، آموزش عمومی به صورت حالت غالب ارائه خدمات آموزشی در قرن گذشته بوده است. در ایالات متحده، به عنوان مثال، در طول 100 سال گذشته، کسری از دانش آموزان در سطح ابتدایی و متوسطه در مدارس عمومی حدود 90 درصد بوده است. در کشورهای OECD، ثبت نام در مدارس عمومی به طور معمول بیش از 70٪است. همانطورکه دراوایل سال 1848، هوراس مان استدلال کرد که ارائه عمومی آموزش «فراتر از همه دستگاه های دیگر از منشاء انسان، متعادل کننده بزرگ شرایط انسان است... » (Cremin 1957، ص 87).
کونز و همکاران (1970) استدلال می کنند که هدف از مدارس دولتی ارائه برابر فرصت هاست و، بنابراین، دسترسی نابرابر به آموزش و پرورش باید از بین برود. ایده اصلی پشت استدلال آنها این است که، تحت دسترسی برابر به آموزش عمومی، برخی از ورودی به فن آوری یادگیری در تمام کودکان ثابت هستند، به طوری که ورودی مشترک درآمد را همگرا می سازد .
هدف اصلی مقاله ما مطالعه تکامل نابرابری درآمد در یک مدل با آموزش و پرورش عمومی و برای ارزیابی اینکه آیا دسترسی برابر به آموزش و پرورش عمومی بازده همگرایی درآمد را افزایش می دهد است. هدف دوم پ بررسی چگونگی رفتار چنین اقتصادی در طول زمان تحت سطوح مختلف بودجه برای آموزش عمومی است. در بخش 2، ما یک مدل نسل تداخلی با افراد ناهمگن ساختیم. چارچوب اساسی مشابه باGlomm و Ravikumar (1992) است. همه افراد دو دوره زندگی می کنند. اولویت های آنها بر استراحت در جوانان و مصرف در پیری توسط یک تابع مطلوبیت CESتوصیف شده است. افراد درون یک نسل توسط سهام سرمایه انسانی والدینشان متمایز می شوند. این تنها منبع ناهمگنی در مدل ما است. سرمایه انسانی هر فرد بستگی به زمان اختصاص داده شده به یادگیری، کیفیت مدارس و سهام سرمایه انسانی والدین دارد. کیفیت مدارس ورودی عمومی تامین شده توسط درآمدهای مالیاتی از مالیات بر درآمد یکنواخت است. ورودی عمومی فراهم شده در تمام عوامل یکسان است.
مدل ما، از نظر ساخت نیروهای پیشنهاد شده توسط طرفداران آموزش عمومی را دارد. همه عوامل دسترسی برابر به هزینه های عمومی در آموزش و پرورش را دارند. همه عوامل از فناوری های آموزشی مشابه استفاده می کنند. مقدار ورودی عمومی فراهم شده به فن آوری یادگیری برای تمام عوامل یکسان است. بنابراین ما به صورت فرضینگرانیBowles(1978) و یا Wa¨lde(2000) را حذف کرده ایم. بنابراین، ورودی عمومی مشترک فراهم شده به طور بالقوه باید باعث همگرایی درآمد شود. با این حال، ما با پارامترهای معقول نشان می دهیم که دقیقا برعکس آن رخ می دهد. علاوه بر این، امکان عواقب نامطلوب توزیعی بدون توسل به نخبه گرایی را نشان می دهیم.
مدل ما همچنین باGlomm و Ravikumar (1992) متفاوت است، که در آن ما را بررسی نکردیم که چگونه اقتصاد با آموزش و پرورش عمومی در طول زمان تحت سطوح مختلف بودجه برای آموزش عمومی رفتار می کند. در عوض، رژیم بودجه های دولتی و خصوصی، و سیاست های عمومی در آموزش و پرورش رامقایسه کردیم. بنابراین، دقیقا یک نتیجه برای سیاست عمومی وجود دارد. این مدل، بنابراین، نمی تواند اظهارات پویا تطبیقی بر چگونگی تاثیر سیاست های عمومی مختلف بر تکامل توزیع درآمد را ارائه دهد. از آنجا که مدل تنظیمات و فن آوری کاب داگلاس را در نظر می گیرد، زمان اختصاص داده شده به آموزش در طول زمان ثابت و مستقل از سرمایه انسانی والدین و سطح بودجه برای آموزش عمومی بود. در این مقاله، زمان اختصاص داده شده به آموزش تابعی از حجم قابل توجهی از سرمایه والدین بشر و هزینه های عمومی در آموزش و پرورش است، و از این رو مفاهیم برای توزیع درآمد در آینده بسیار دور تر از مقاله 1992 ما است. علاوه بر این، پیش بینی های مربوط به تخصیص زمان در مقاله حاضر با مدارک جزئی سازگار هستند.
در بخش 3، ما این احتمال را که، حتی در دسترسی برابر به آموزش عمومی، شکاف بین درآمد ثروتمندان و فقرا ممکن است در کوتاه مدت گسترش یابد، حتی اگر ارائه عمومی آموزش نابرابری در دراز مدت را کاهش دهد نشان می دهیم. (کوتاه مدت در این چارچوب ممکن است چند نسل طول بکشد.) در مدل ما، تحولات نابرابری بستگی به کشش جانشینی بین مصرف و اوقات فراغت، و کشش سرمایه انسانی والدین در تکنولوژی یادگیری دارد. تحت شرایط خاصی در این دو پارامتر، درآمد زیر یک سطح بحرانی باعثواگرایی می شود، در حالی که کسانی که در بالای سطح بحرانی هستند همگرا می شوند. توزیع محدود کردن بستگی به تکامل درآمد بحرانی دارد. در یک اقتصاد در حال رشد، درآمد بحرانی در طول زمان کاهش می یابد. بنابراین، نابرابری درآمد برای برخی از دوره هاافزایش می یابد، اما در نهایت کاهش می یابد. افزایش نابرابری درآمد رخ می دهد، اگر چه کیفیت آموزش عمومی در میان تمام عوامل یکسان است.
ما پس از آن به صورت عددی اثر توزیع درآمد اولیه در تکامل نابرابری درآمد را بررسی می کنیم. ما دریافتیم که درآمد سرانه اولیه بالاتر نابرابری آینده را کاهش می دهد و باعث کاهش تعداد دوره هایی می شود که شکاف درآمد وسیعتر است. علاوه بر این، نابرابری درآمد اولیه بالاتر نابرابری آینده را افزایش می دهد و شکاف درآمد را برای دوره های بیشتری وسیعترمی کند.
اثر مالیات بر تکامل نابرابری درآمد مبهم است. برای نرخ مالیات به اندازه کافی کوچک، افزایش در نرخ مالیات نابرابری درآمدرا کاهش می دهد. این نتیجه برای نرخ مالیات بالا معکوس است. در مدل ما، نرخ مالیات بر کیفیت آموزش و پرورش عمومی به طور مستقیم تأثیر می گذارد. با این حال، یک اثر غیر مستقیم به دلیل تاثیر تغییر در نرخ مالیات بر انگیزه جمع آوری سرمایه انسانی نیز وجود دارد. بخش 4 شامل ملاحظات پایانی است.