ترجمه فارسی عنوان مقاله
تنوع بخش مالی و ارزیابی MNC
عنوان انگلیسی
Financial sector diversification and MNC valuation
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
11680 | 2009 | 12 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Journal of Multinational Financial Management, Volume 19, Issue 5, December 2009, Pages 343–354
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
واژه های کلیدی
1. مقدمه
2. تنوع بخش مالی و MNC نامشهود
3. انتخاب نمونه و تجزیه و تحلیل تک متغیره
جدول 1. آمار خلاصه شده برای کل نمونه ها
جدول 2. آمار خلاصه شده برای شرکت های داخلی در مقابل شرکت های چند ملیتی و با شرکت های دارای سیستم مالی متنوع
جدول 3. مقایسه میانگین q توبین در بین گروه شرکت های بین المللی و دارای تخصص مالی
4. روش آزمون چند متغیره و نتایج
4.1. متدولوژی
4.2. نتایج
جدول 4. رگرسیون های چند متغیره
جدول 5. محاسبه درونی گرایی
4.2.1. آزمون های خوش بینانه: درونی گرایی
5. نتیجه گیری
واژه های کلیدی
1. مقدمه
2. تنوع بخش مالی و MNC نامشهود
3. انتخاب نمونه و تجزیه و تحلیل تک متغیره
جدول 1. آمار خلاصه شده برای کل نمونه ها
جدول 2. آمار خلاصه شده برای شرکت های داخلی در مقابل شرکت های چند ملیتی و با شرکت های دارای سیستم مالی متنوع
جدول 3. مقایسه میانگین q توبین در بین گروه شرکت های بین المللی و دارای تخصص مالی
4. روش آزمون چند متغیره و نتایج
4.1. متدولوژی
4.2. نتایج
جدول 4. رگرسیون های چند متغیره
جدول 5. محاسبه درونی گرایی
4.2.1. آزمون های خوش بینانه: درونی گرایی
5. نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
امور مالی بین المللی -
شرکت های چند ملیتی -
تنوع بخشی -
ارزش گذاری -
ناملموس
کلمات کلیدی انگلیسی
International finance,
Multinational firms,
Diversification,
Valuation,
Intangibles,
ترجمه چکیده
ما در این مقاله مطالعات مربوط به عملکرد MNC را با بررسی رابطه بین ارزیابی بازار و MNC ها و نیز دارای ها مشارکتی با تخصص مالی ادامه دادیم. ما بررسی کردیم که اگر شرکت ها دارای بخش مالی گوناگونی باشند، چطور مسائل مربوط به کسب و کارهای مختلف را بین این واحدها تخصیص می نمایند. ما ادعا می کنیم که تخصص مالی توانایی MNCsto را در معاملات مالی بالا برده و فرصت های مشارکتی و سرمایه گذاری را افزایش می دهد. بنابراین آن منبع بالقوه ای از قدرت بازار است. نتایج آزمون ما نشان می دهد که با بالا رفتن رتبه چند ملیتی، ارزش بازار نیز به طور مثبتی با تخصص مالی ارتباط پیدا می کند، حتی پس از این که ما تعدادی دیگر از عوامل کنترل را نیز در نظر می گیریم. یافته های ما حاکی از آن است که MNC ها با تخصص مالی می توانند به عنوان دارایی های نامشهود در نظر گرفته شوند که اساساً معادل مالی دارایی های نامشهود سنتی مانند دانش فنی، حسن نیت و تخصص مدیریت می باشد.
ترجمه مقدمه
تئوری درونی سازی به این معناست که تنوع جغرافیایی زمانی ارزشمند است که ایجاد بازارهای داخلی درون سازمانی دارای مزایایی مانند دارایی های نامشهود بین مرزی باشند که از بازارهای ناقص و یا غیر قابل دسترسی به تجارت در کشورهای خارجی دور شوند. مورک و یونگ (1991) در حمایت از این مفهوم و بسیاری از مفاهیم گفته شده توسط سایر افراد، دریافتند که دارایی های نامشهود همراه با تخصص حرفه ای، ارزش شرکت های چند ملیتی را افزایش می دهند (مورک و یونگ، 1992؛ آلن و پانزالیس، 1996؛ پانزالیس، 2001). سایر پژوهشگران (باکلی و کاسون، 1998؛ کوت و زاندر، 1993) ادعا کرده اند که MNC ها مزیت هایی را برای شبکه های پراکنده جغرافیایی به ارمغان می آورند که این شرکت ها را قادر می سازد تا از فرصت های رشدی که برای رقبای آن ها در کشورهای خارجی وجود ندارد، نهایت استفاده را بنمایند. این شبکه ها MNC های با انعطاف پذیری عملیاتی را ارائه می دهند و منبعی برای گزینه های ارزشمند واقعی هستند (پانزالیس، 2001). بخش مهمی از شبکه های عملیاتی MNC، بازار مالی داخلی می باشد که فرآیندهای مالی، سرمایه گذاری و مدیریت ریسک را با یکدیگر پیوند می دهد. این بازارهای مالی داخلی چندین منطقه جغرافیایی، تجاری و ارزی را پوشش می دهند و MNC ها را مجهز به گزینه های استراتژیک می نمایند (دیسای و همکاران، 2004). توانایی MNC ها در درونی سازی معاملات مالی و استفاده از فرصت های مشارکتی و سرمایه گذاری، منبع قابل توجهی از قدرت بازار است. در حقیقت، تخصص در بازارهای سرمایه داخلی به نحوی کارآمد و استفاده از تخصص مالی بین مرزی می تواند نوعی دارای نامشهود به شمار برود که با دانش فنی، حسن نیت و تخصص مدیریتی شناخته می شود.
بسیاری از مطالعات قبلی که منابع مالی قدرتمند MNC را بررسی کرده اند، بر روی نابرابری های سنتی و تکنولوژی بازاریابی “know-how” و تخصص مدیریت متمرکز شده اند. تا جایی که ما آگاهی داشته ایم، تاکنون هیچ مطالعه ای وجود نداشته است که به صورت تجربی بررسی نماید که آیا دارایی های غیر مالی با تخصص مالی منجر به افزایش ارزش برای MNC می شود یا نه. ما در این مطالعه، دارایی های نامشهود مربوط به تخصص را با استفاده از متغیرهای مختلف برای شرکتی که یک بخش تجاری در حدود 6000 SIC دارد، ارزیابی کرده ایم (به عنوان مثال، در بخش صنایع مالی). از آنجا که ممکن است آن یک معیار ناقص برای دارایی های نامشهود مرتبط با بازارهای سرمایه داخلی و توانایی شرکت ها برای ارزیابی های مالی بین مرزی باشد، ما معتقد هستیم که این یک متغیر مناسب است. این کار تا حد زیادی یک پیش بینی کننده برای بخش مالی می باشد و احتمال دارد که شرکت دارای تخصص لازم برای کار کردن در بازار سرمایه داخلی باشد. علاوه بر این، گزارشات بخش کسب و کار برای بخش مالی نشان می دهد که احتمال بیشتری وجود دارد که زمانی که شرکت توانایی تعامل با بازارهای مالی را داشته باشد، تقسیمات بازار را نادیده بگیرد و بدین ترتیب مانع از فرصت های مالی گردد.
ارزش بازار سرمایه داخلی MNC ها بستگی به این دارد که سرمایه به چه طرز موثری تخصیص داده شده است. مشکلات شرکتی اغلب در بازارهای سرمایه داخلی بالا می گیرند که باعث می شود تخصیص سرمایه ناهموار گردد (اسکاراشتاین و استین، 2000). این که آیا سمت تاریک بازارهای سرمایه داخلی بر روی وضعیت مثبت مدیریت یک شرکت مالی با MNC تاثیر بگذارد یا نه یک سوال تجربی است. ما استدلال می کنیم که توانایی مدیریت برای غلبه بر مشکلات شرکت به طور موثری به تخصیص بودجه شرکت بستگی دارد که یک دارایی ارزشمند نامشهود برای MNC ها می باشد. داشتن موسسات مالی (پروکسی تخصص مالی ما) منجر به سود خالص برای MNC ها می شود؛ زیرا فرصت های بالقوه در یک بازار سرمایه داخلی که چندین منطقه جغرافیایی و تجاری دیگر را نیز دربر می گیرد، هزینه های مرتبط بیشتری را می طلبند. بنابراین، ما فرض می کنیم که MNC ها با شرکت های مالی تابع خود باید بهتر بتوانند بر سمت تاریک بازارهای سرمایه داخلی غلبه نمایند و از فرصت های بازارهای مالی ناقص استفاده کنند تا عملکرد بهتری را ارائه دهند.
تحقیقات ما با گسترش مطالعات قبلی بر روی دارایی های نامشهود مرتبط با تخصص مالی و ارزیابی بازار MNC ادامه یافت. ما دریافتیم که به طور متوسط در صورت عدم وجود تنوع در بخش مالی، ارزش بازار (q توبین، سپس Q) شرکت های داخلی به طور قابل توجهی بالاتر از MNC ها خواهد بود. با این حال، در میان شرکت های با تخصص مالی، میانگین Q در MNC ها به طور قابل توجهی بیشتر از سایر شرکت های داخلی می باشد. آزمون های چند متغیره ما نشان می دهند که Q به طور مثبتی با تخصص مالی ارتباط دارد، حتی پس از اینکه چند عامل دیگر نیز با Q پیوند پیدا می کنند. نتایج مطابق با این مفهوم هستند که تخصص مالی یک دارایی نامشهود مهم و یک قدرت منحصر به فرد برای MNC های ایالات متحده آمریکا می باشد. یافته های ما حاکی از آن است که MNC هایی که خدمات مالی چندگانه ای دارند توانایی غلبه بر مشکلات مربوط به بازار سرمایه را دارند و این ارزش نوعی دارایی نامشهود به شمار می رود که تامین کننده بازارهای خارجی است.