ترجمه فارسی عنوان مقاله
تاثیر استقلال بانک مرکزی بر عملکرد رژیم های هدف گذاری تورم
عنوان انگلیسی
The impact of central bank independence on the performance of inflation targeting regimes
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
27634 | 2014 | 18 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Journal of International Money and Finance, Volume 44, June 2014, Pages 118–135
فهرست مطالب ترجمه فارسی
جکیده
کلمات کلیدی
1. مقدمه
2. اثرات IT و نقش CBI
2.1 داده ها و متغیرها
2.2 آماره های خلاصه
جدول1. آماره های خلاصه
جدول2. آماره های خلاصه ی INFLATION بر اساس نوع کشور (پیشرفته در مقایسه با نوظهور) و رژیم پولی
جدول3. آماره های خلاصه بر اساس رژیم پولی و CBI
جدول 4 ماتریش همبستگی
3. یافته ها
جدول 5. معادله ی (1) بدون CBI، محاسبه ی GMM
جدول6. معادله (1)، میانگین نرخ تورم، ارزیابی GMM
3.1 آزمون های پایداری برای اقتصادهای نوظهور
جدول 7. آزمون های پایداری اقتصادهای نوظهور، معادله ی (2)، ارزیابی DD (تفاضل تفاضل)
جدول 8. آزمون های پایداری اقتصادهای نوظهور، حذف مشاهدات نرخ تورم بالا
4. کانال ها
5. نتیجه گیری
پیوست A
کلمات کلیدی
1. مقدمه
2. اثرات IT و نقش CBI
2.1 داده ها و متغیرها
2.2 آماره های خلاصه
جدول1. آماره های خلاصه
جدول2. آماره های خلاصه ی INFLATION بر اساس نوع کشور (پیشرفته در مقایسه با نوظهور) و رژیم پولی
جدول3. آماره های خلاصه بر اساس رژیم پولی و CBI
جدول 4 ماتریش همبستگی
3. یافته ها
جدول 5. معادله ی (1) بدون CBI، محاسبه ی GMM
جدول6. معادله (1)، میانگین نرخ تورم، ارزیابی GMM
3.1 آزمون های پایداری برای اقتصادهای نوظهور
جدول 7. آزمون های پایداری اقتصادهای نوظهور، معادله ی (2)، ارزیابی DD (تفاضل تفاضل)
جدول 8. آزمون های پایداری اقتصادهای نوظهور، حذف مشاهدات نرخ تورم بالا
4. کانال ها
5. نتیجه گیری
پیوست A
ترجمه کلمات کلیدی
هدف قرار دادن نرخ تورم -
استقلال بانک مرکزی -
کلمات کلیدی انگلیسی
Inflation targeting,
Central bank independence,
ترجمه چکیده
این مقاله به بررسی اثرات چهارچوب هدف گذاری تورم بر نرخ تورمِ اقتصادهای پیشرفته و نوظهور می پردازد. در این مطالعه، همانند مطالعات قبلی، اثرات چشمگیری در اقتصادهای پیشرفته مشاهده نکردیم و فقط به فواید کم این چهارچوب در اقتصادهای نوظهور پی بردیم. اما وقتی تاثیر هدف گذاری تورم را بنابر میزان استقلال بانک مرکزی مشخص کردیم، شاهد اثرات زیاد این چهار چوب در اقتصادهای نوظهوری بودیم استقلال بانک مرکزی شان کم بود. لذا یافته هایمان نشان می دهند که استقلال بانک مرکزی پیش نیاز کشورها برای تجربه ی کاهش چشمگیر تورم پس از اتخاذ هدف گذاری تورم نیست. علاوه بر این، شواهدی ارائه دادیم دال بر اینکه کانال کاهش کسری بودجه پس از اتخاذ چهارچوب هدف گذاری تورم کانالی است که از طریق آن چهارچوب هدف گذاری تورم نرخ تورم کشورهای دارای استقلال بانک مرکزی کم کاهش می دهد.
ترجمه مقدمه
کشورهای زیادی که شمارشان روز به روز افزایش می یابد چهارچوب هدف گذاری تورم (IT) را به عنوان استراتژی سیاست های پولی اتخاذ کرده اند. این گرایش در اوایل دهه 1990 با شماری از اقتصادهای پیشرفته آغاز شد. تا اواسط دهه ی 1990، چندین کشور صنعتی دنباله روی این گرایش بودند، و تا اواخر دهه ی 1990 و اوایل دهه ی 2000، بانک های مرکزیِ اقتصادهای نوظهور به این سیاست روی آوردند. تا سال 2006، 8 اقتصاد پیشرفته و 13 بازار نوظهور این استراتژی را اتخاذ کرده بودند (Batini and Laxton, 2007). بانک های مرکزی بخاطر مزیت های درک شده ی این چهارچوب سیاست های پولی جدید آن را اعمال کردند. این مزیت ها شامل: رسیدن به هدف کاهش نرخ تورم و تغییر پذیری تورم، و در عین حال حفظ انعطاف پذیری کافی برای پاسخ دادن به شوک های اقتصاد کلان و توانایی تثبیت خروجی اند. بازارهای نوظهور فقط در پی لنگراسمی بودند که ناپایداری مربوط به رژیم های نرخ ارز ثابت را نداشته باشد.
از آنجایی که شمار کشورهایی که IT را اتخاذ کرده اند افزایش یافته است، متون علمی سعی کردند اثرات IT بر میانگین نرخ تورم، بی ثباتی نرخ تورم، میانگین رشد و ناپایداری رشد را بطور تجربی تعیین کنند. مطالعات اولیه بر کشورهای صنعتی تمرکز داشتند (قس بال و شریدان، 2005) و در کل فقط به شواهد ناچیزی دست یافتند که نشان دادند IT عملکرد اقتصاد کلان را بهبود می بخشد. مطالعات اخیر به اقتصادهای نوظهور و گرایش نیز پرداختند تا شواهد محکم تری برای اثرات مثبت این چهارچوب بیابند (باتینی و لکستون، 2007؛ گونکالوس و سالس 2008؛ لین و یی 2009؛ میشکین و اشمیت-هبل 2007). اما برتو و بایستدت (2010) با استفاده از ارزیاب سیستم های GMM بجای ارزیاب متداول تفاضلِ تفاضل ها که در مطالعات بال و شریدان (2005) بکاربرده شده بود، یافته های نسبتا متفاوتی به دست آوردند. آنها پشتیبان ضعیف تری برای تاثیر IT بر میانگین نرخ تورم، ناپایداری نرخ تورم، ناپایداری رشد یافتند و شواهدی ارائه دادند مبنی بر اینکه وقتی سیاست IT اتخاذ شود میانگین کمتر است. بال (2010) با بررسی منابع اظهار کرد که شواهد درمورد اثرات مفید IT در اقتصادهای نوظهور، گرچه محکم تر از شواهد به دست آمده برای کشورهای پیشرفته اند، اما بازهم قطعی نیستند.
در این مقاله سعی کردیم با این استدلال که همه ی اقتصادهای نوظهور یکسان نیستند و ممکن است IT در برخی بهتر از دیگری جواب دهد فقدان شواهد محکم را توجیه کنیم. خصوصا اینکه میزان استقلال بانک مرکزیِ (CBI) بانک های مرکزی باهم متفاوت است و ممکن است در تعامل با رژیم IT پیامدهای اقتصاد کلان متفاوتی ایجاد کند. بنابراین وقتی این تفاوت درنظر گرفته نشود، با دربرگیری کشورهایی که IT برای آنها تاثیری ندارد یافته های به دست آمده برای اثرات IT در زیر مجموعه ای از کشورها بی اعتبار می شوند.
در مورد اینکه CBI اثر رژیم IT را بیشتر یا کمتر می کند دیدگاه های مخالفی وجود دارد. از یک طرف خودمختاری بانک مرکزی پیش شرط IT موفق است (میشکین 2000، 2004؛ ایچنگرین و همکاران 1999؛ فریدمن و اوتکر-راب 2010). برای مثال، اگر سیاست مداران بتوانند برای کاهش نرخ بیکاری یا پولی کردن کسری های زیاد مالی، بانک مرکزی را تحت فشار قرار دهند آنگاه IT برای کاهش نرخ تورم جواب نمی دهد. علاوه بر این، CBI کم همچنین می تواند به این معنا باشد که پیش شرط های دیگر وجود ندارند، این پیش شرط ها عبارتند از ارجحیت هدف تورم به عنوان هدف سیاست های پولی، نبود سلطه ی مالی، قرض ارزی کم، توسعه مالی، و ارتباطات، شفافیت و پاسخگویی موثر بانک های مرکزی (باتینی و لکستون 2007؛ فریدمن و اوتکر-راب 2010). در این مورد، در فضاهایی که CBI کم است بی اثر بودن IT دور از انتظار نیست. و این اثر را «اثر پیش شرط» می نامیم.
اما در این مورد که این پیش شرط ها در حقیقت پیش نیازهای موفقیت IT اند نه ویژگی های صرفا مطلوبی که دارد اختلاف نظر وجود دارد. مسلما اکثرا قبول دارند که این عناصر هر رژیم پولی را موفق تر می کند. علاوه بر این، محققان کردند که IT می تواند برخی از این ویژگی ها را بوجود آورد(باتینی و لکستون 2007؛ فریدمن و اوکتر-راب 2009؛ میشکین 1999). لذا وقتی این عناصر وجود نداشته باشند و فضای کافی برای پیشرفت وجود داشته باشد IT می تواند موفق تر از سایر رژیم های پولی عمل کند. بر اساس نبود این عناصر در کشورهای دارای CBI کم انتظار داریم شاهد اثرات بیشتر IT در این قبیل کشورها باشیم. که آن را «اثر بهبودی» ناشی از CBI کم می نامیم. از طرف دیگر، اگر این ویژگی ها از قبل وجود داشته باشند، اثر بهبودی IT کمتر است.
به عنوان مثالی دیگر از این اثر، CBI کم ممکن است به معنای اعتبار کم بانک مرکزی و انتظارات تورمی ناپایدار باشد، و این بدان معناست که IT می تواند تاثیر زیادی داشته باشد (برننک و همکاران، 1999؛ میشکین 1999؛ سونسن 1997)، اما چنانچه بانک مرکزی اعتبار داشته باشد، نیازی به اعتبار و تثبیت انتظارات تورمی همراه با IT نیست (بال 2010؛ گونکالوس و سالس 2008). علاوه بر این، انتظار داریم شاهد اثرات بیشتر IT در کشورهایی باشیم که بانک مرکزی مستقلی ندارند.
تاثیر ویژه ی CBI کم بر اثربخشی IT به قدرت نسبی اثر پیش شرط و اثر بهبودی بستگی دارد . امیدواریم با تحلیل تجربی تاثیر CBI بر عملکرد رژیم های IT این بحث روشن شود. برای پیش نمایش یافته هایمان، هیچ گونه شواهدی دال بر اثرات مفید IT در کشورهای پیشرفته یا کشورهای نوظهور با CBI زیاد دست نیافتیم. این یافته ها این دیدگاه را که CBI شرط لازم IT موثر است زیر سوال می برند. کاملا برعکس، IT فقط زمانی موثر واقع می شود که بانک مرکزی مستقل نباشد، این یعنی اثر بهبودی مهمتر از اثر پیش شرط است. لذا کاربرد سیاست اتخاذ شده این است که اقتصادهای نوظهور نباید قبل از اتخاذ IT به عنوان استراتژی سیاست پولی انتظار CBI زیاد داشته باشند.
سپس به بررسی کانال هایی پرداختیم که از طریق آن CBI کمِ اقتصادهای نوظهور اثربخشی IT را در کاهش نرخ تورم افزایش می دهد. و بطور ویژه ابعاد مختلفی را بررسی نمودیم که در راستای آنها کشورهای دارای CBI کم، نسبت به کشورهای دارای CBI زیاد، فضای بیشتری برای بهبودی پس از اتخاذ IT داشتند. برای مثال اتخاذ چهارچوب IT زمانی عملا و قانونا موجب افزایش CBI کشورهای دارای CBI کم می شود که سیاست مداران در تعهدشان به کاهش نرخ تورم متعهد تر شوند (میشکین 1999؛ باتینی و لکستون 2007). در این رابطه، یا شاید مهم تر از همه، IT می تواند موجب انضباط مالی بیشتر و کاهش کسری های بودجه در کشورهای دارای CBI کم شود، زیرا ادامه یافتن روند تامین مالی کسری بودجه از طریق خلق پول موفقیت هدف تورمی را به خطر می اندازد(IMF 2006). IT همچنین می تواند منجر به کاهش قرض ارزی، تقویت قدرت سیاست پولی و توانایی آن برای کاهش نرخ تورم شود (میشکین 2003). علاوه بر این، IT با اصلاحاتی همراه است که توسعه مالی را افزایش می دهد. در آخر، IT بهبودی سریع در زیر ساخت فنی بانک های مرکزی اقتباسی (باتینی و لکستون 2007) و افزایش ارتباطات، شفافیت و پاسخگویی آن ها را به همراه دارد (میشکین و اشمیت-هبل 2001).
گرچه به دلیل محدودیت داده ها نمی توانیم همه ی این کانال ها را به صورت جداگانه شناسایی کنیم، اما به شواهدی دست یافتیم که به کاهش کسری های بودجه به عنوان یکی از کانال های مهم اشاره دارند. پس از اتخاذ IT کسری بودجه کشورهای دارای CBI کم، نسبت به کشورهای دارای CBI بالا، کاهش معنادارتری داشت و اگر نقش کسری های بودجه را در رگرسیون الگو بررسی کنیم، دیگر به این نتیجه نمی رسیم که IT در کشورهای دارای CBI کم موثرتر است. از طرفی، شواهدی نیافتیم که نشان دهند قرض ارزی و توسعه مالی همانند کانال های مهمی اند که از طریق آنها CBI کم عملکرد تورمی IT را بهبود می بخشد.
بخش های بعدی مقاله به این ترتیب سازماندهی شده اند: بخش 2 داده ها و معادله رگرسیون الگو را ارائه می دهد که برای ارزیابی اثر IT بر نرخ تورم و نقش CBI بکار برده می شود. بخش 3 یافته ها و آزمون های پایداری را توضیح می دهد. بخش 4 به تحلیل کانال های بالقوه ای می پردازد که از طریق آنها CBI تاثیر IT بر عملکرد تورمی را تحت تاثیر قرار می دهدو بخش 5 نتیجه گیری می کند.