دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 41737
ترجمه فارسی عنوان مقاله

تأثیر رفتار شناسی بازار روی ظهور بازارهای سرمایه‌ای

عنوان انگلیسی
Effects of Behavioural Finance on Emerging Capital Markets ☆
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
41737 2014 7 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Procedia Economics and Finance, Volume 15, 2014, Pages 1710–1716

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

1-مقدمه

2-مدل‌سازی متغیرهای مستقل: اطمینان، خوش‌بینی، بدبینی، توقعات عقلانی

3-نتایج تجربی

جدول 1: ضرایب متغیرهای مستقل

4-نتیجه‌گیری
ترجمه کلمات کلیدی
انتظارات عقلایی - مالی رفتاری - بازارهای سرمایه
کلمات کلیدی انگلیسی
rational expectations; behavioural finance; capital markets
ترجمه چکیده
یکی از باورهای اخیر متخصصین مالی این است که فهم چگونگی کارکرد اقتصاد به صورت یک مجموعه به صورت فزاینده‌ای دشوار می‌شود. اگر چه نظریه بازار مؤثر که تفسیر رفتار بازار را ممکن می‌سازد یک مدل ایدئال در نظر گرفته می‌شود، اما این نظریه شروع به از دست دادن برتری خود کرده (از دست دادن غافله کرده است) و فرضیه عقلانیت قادر به توضیح فرار بودن مفرط حجم برگشت‌ها و مبادلات (تجارت‌ها) ثبت شده در بازارهای سرمایه‌ای توسعه یافته و در حال ظهور نیست. افزودن دید (منظر) رفتار شناسی بازار به معادله می‌تواند به ما در فهم بهتر چگونگی واکنش نشان دادن نماینده (عامل) های بازار کمک‌کند. در این مقاله فاکتورهایی را بررسی می‌کنیم که می‌توانند تحول حجم مبادلات دو بازار سرمایه‌ای نوظهور رومانی و برزیل را توضیح دهند. ما تأثیر سرمایه‌گذارانی را بررسی می‌کنیم که رفتار تجاری خود را بر مبنای انتظارات (توقعات) عقلانی بنا می‌کنند و همچنین سرمایه‌گذارانی که اشتباهات رفتاری که متغیرهای مستقلی در حجم تجاری هستند را به عنوان متغیرهای وابسته نشان می‌دهند. دوره زمانی مورد بررسی چهار سال از ژوئن 2009 تا ژوئن 2013 را پوشش می‌دهد و ارزش روزانه مهم‌ترین شاخص‌های مبادله شده هر دو بازار، یعنی BET برای رومانی و IBOVESPA برای برزیل و حجم مبادله روزانه برای هر کدام از دو شاخص را شامل می‌شود. نتایج نشان می‌دهند که تجارت تحت تأثیر رفتار غیرعقلانی (غیر منطقی) سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد. بنابراین می‌توان فرضیه عقلانیت را برای هر دو بازار سرمایه‌ای رد کرد.
ترجمه مقدمه
به منظور توضیح تحول (انقلاب) حجم برگشتی‌ها و مبادلات در بازارهای سرمایه‌ای علاوه بر انتظارات (توقعات) عقلانی افزودن فاکتورهای جدید نیز ضروری است. گرایش برخی از تحقیقات جدید از منظر بیولوژیکی به بازارهای مالی نزدیک می‌شوند. به بیان دقیق‌تر یکی از نمونه‌های انقلابی بر اساس فرضیه‌ای است که بازارها، ابزارها، مؤسسات و سرمایه‌گذاران بر اساس قانون‌های انتخاب اقتصادی موجب یک فعل و انفعال و انقلاب می‌شوند. فعالین مالی با شروع از این فرضیه به رقابت و وفق دادن می‌پردازند اما با این حال به رفتار بهینه تکیه نمی‌کنند. رفتار شناسی مالی وجوه پیچیده و فعل و انفعالات دقیق مغز انسان را بررسی می‌کند که با عدم قطعیت تصمیم‌گیری‌های اقتصادی روبرو شده‌اند. مهم‌ترین خصلت‌های انسانی (ترس، عصبانیت، حرص و عاری از نفس بودن) اهمیت قابل توجهی روی تصمیمات ما درباره پول (مسائل مالی) دارند. هوش (حرص داشتن نسبت به یک موقعیت)، دلیل (عواقب طولانی مدت اقدامات انجام داده) و هیجانات (در نظر گرفتن یک دلیل عمل) همگی به هم پیوسته هستند و بنابراین پیش‌بینی بر اساس قوانین محدود و کوته فکرانه دشوار است. رفتار شناسی مالی می‌تواند نسبتاً به آسانی دلیل تصمیم گرفتن یک شخص را توضیح دهد اما در تعیین تأثیرات آن تصمیم روی شخص با دشواری مواجه است. اطلاعات مجموعه‌ای عمومی از داده‌ها است که به یک شیوه‌ی عملی در دسترس همه قرار گرفته است. اطلاعات در صورت ترکیب با دانش، تجربیات عملی و ارزیابی سرمایه‌گذاران می‌تواند تأثیر اساسی روی قیمت دارایی داشته باشد. سرمایه‌گذاران داده‌ها و رویدادهای مهم را در دو سطح ادراکی تفسیر می‌کنند. • سطح عقلانی مرتب‌سازی، پردازش و بررسی (آنالیز) فاکتورهای حقیقی (داده‌های اقتصادی)؛ • سطح فهم منطقی و عقلانی اینکه چگونه این هدف فاکتورهایی را تعیین می‌کند که آگاهی دیگر بازیگران بازار را تحت تأثیر قرار خواهند داد. مفهوم اطلاعات را تنها می‌توان با داده‌های مرتبط در برخی از نقاط بازار تعریف کرد اما باید با مقدار دانش حرفه‌ای (هوش انسانی) و پویایی‌های (تحرکات) میان فردی بازیگران بازار (هیجانات و احساسات) تصحیح شود. همچنین به دلیل عدم قطعیت و تغییر ثابت یک وابستگی قوی بین تجارب (حافظه مربوط به شرح حال خود) و توقعات عقلانی درباره آینده وجود دارد. تجارب ما روی نحوه مشاهده داده‌های در دسترس بر اساس رابطه تأثیر می‌گذارند. اگر ما فشار زمانی و استرس مرتبط با تصمیم را به این معادله تصمیم (که دقت تصمیم تنها ما سبق ضبط می‌شوند) اضافه کنیم مجموع ناامنی فعل و انفعالات بین عقلانی و غیرعقلانی را به دست می‌آوریم. ارزیابی استدلال روانی شرکت کنندگان (افراد سهیم) بازار بسیار مهم است چون تصمیمات دیگر بازیگران بازار تأثیر سرنوشت سازی روی موفقیت یا شکست یک شخص دارد (نظریه بازی، جی نش، 1950: نقاط تعادل در بازی‌های اشخاص نرمال (معمولی)، اقدامات دانشگاه ملی ایالات متحده آمریکا، 49-48(1)36 ). در این مورد ایجاد و ساخت توقعات منوط به زمان و فشار ناامنی ثابت است. آکرلوف و شیلر به منظور توضیح فراریت سودهای بازاری فرضیه عقلانیت را با رفتار سرمایه‌گذاران جایگزین کردند. آنها نقص در عملکرد اقتصادی را به طور ویژه به آنچه "خوی حیوانی" می‌نامیدند نسبت داده و نظریه عمومی (نظریه عمومی سود و پول استخدام، مک میلان لندن ) که در سال 1936 توسط کینز توسعه داده شد را گسترش دادند. کینز خوی حیوانی را "یک تمایل خود به خودی برای اقدام به جای اقدام نکردن" تعریف کرد. اگر چه مؤلف بیشتر فعالیت‌های اقتصادی را دارای محرک‌های (انگیزش‌های) اقتصادی عقلانی در نظر گرفت مردم همچنین دلایل غیر اقتصادی نیز دارند و بیشتر فعالیت اقتصادی تحت کنترل این خوی های حیانی هستند. در این رابطه مؤلفین بیان کردند که برای اینکه بدانیم اقتصاد حقیقتاً چگونه کار می‌کند آمیختن خوی‏های حیوانی با نظریه اقتصاد کلان ضروری است. آنها تعریف کینز را توسعه دادند (عمومیت دادند) و بیان کردند که "خوی های حیوانی" به رفتار غیرعقلانی سرمایه‌گذار شامل دیگر واکنش‌های بدبینانه، خوش‌بینانه و خود به خودی برمی‌گردد. در اقتصادهای امروزی "خوی های حیوانی" در یک واژه اقتصادی وضع شده است که به بی‌قراری و بی‌ثباتی اقتصاد امروزه برمی‌گردد. در فرمول کردن توقعات سرمایه‌گذاران به توانایی خود برای جمع‌آوری، پردازش و درک موزاییکی از اطلاعات تکیه می‌کنند. این توانایی از نظر سیستماتیک در معرض اشتباه است. بر اساس آکرلف و شیلر، 2009، اطمینان یکی از مهم‌ترین ابعاد خوی های حیوانی است. آنها معتقدند که اطمینان نقش اساسی در اقتصاد بازی می‌کند و بر رفتار فرای روش عقلانی برای تصمیم‌گیری دلالت دارد. مردم دارای اطمینان به تجارت و خرید می‌پردازند. آنها خود به خود تصمیم می‌گیرند. ارزش دارایی بالا است و ممکن است در حال افزایش باشد. اما زمانی که بدگمان باشند کنار کشیده و رو به فروش می‌آورند (آکرلف و شیلر، 2009، صفحه 38). اما با این حال دسترسی به اطلاعات صحیح ممکن است منجر به تصمیمات اشتباه شود (تصمیمات اشتباه صورت گرفته زمان آگاه شدن در برابر تصمیمات صورت گرفته زمان غیر مطلع بودن). یک تصمیم نادرست ممکن است سبب واکنش کم یا واکنش افراطی نسبت به اطلاعات بازار شود. واکنش‌های تأخیری عواقب مستقیم اطمینان زیاد در توانایی پردازش و فهم اطلاعات است. فرد به صورت ذهنی در انتخاب‌های گذشته ریشه کرده است (غرق شده است) و در برابر هر اطلاعات جدیدی که در تضاد با مجموعه اعتقاد وی است مقاومت می‌کند. تخفیف قیمت در طول دوره‌های فروش یکی از مثال‌های جالب چنگ زدن ذهنی است. مردم به دلیل وسوسه خرید می‌کنند اما این خرید به دلیل قیمت‌های پایین نیست بلکه به این دلیل است نیبت به انجام یک معامله عالی اطمینان دارند. واکنش بیش از حد پیامد عمومیت‌ها و نمایش‌های ذهنی است. با عمومیت دادن مردم تمایل به برون‌یابی اطلاعات موجود دارند که گاهی بر اساس تنها یک مشاهده است که آنها آن را مرتبط در نظر می‌گیرند (استریوتومی ). تازه‌ترین رویداد دارای بیشترین تأثیر روی حافظه خود زیست‌نامه‌ای (مربوط به شرح حال خود) است. زیان یا سود اخیر از نظر عاطفی برجسته‌تر است و دارای تأثیر اجتماعی بالا است. مردم تمایل دارند که حتی روی رویدادهای منفی نیز حتی‌الامکان تأثیر زیادی داشته باشند. این حوادث به دلیل احتمال پایینشان معمولاً زیاد اتفاق نمی‌افتند. بنابراین با اینکه تأثیر این حوادث روی پرتفوی سرمایه‌گذاری فاجعه بار است، اما نادیده گرفته می‌شوند. هر تصمیم بعدی این سود یا ضرر مهم را در نظر می‌گیرد. علاوه بر نمایش بالا از اشتباهات رفتاری که در بازار سرمایه‌ای روی می‌دهند می‌توانیم توصیفی ترسیمی از مکانیسم آنها ایجاد کنیم که مشابه با مکانیسم آونگی است که به صورت پیوسته بین سرمایه‌گذاران خوش‌بین (که افزایش بی‌اساس قیمت‌ها اوراق بهادار (سهام) را دارند) و سرمایه‌گذاران بدبین (که بدون ضرورت افت قیمت اوراق بهادار دارند) نوسان می‌کند. همانند سرمایه‌گذاران دارای اطمینان سرمایه‌گذاران خوش‌بین نیز بیشتر تمایل به سرمایه‌گذاری‌های خطرناک دارند. آنها معاملات غیرعقلانی انجام می‌دهند و واکنش‌های غیرعقلانی آنها می‌توانند سبب فراریت غیر هادی در حجم برگشتی‌ها و مبادلات باشد. در بسیاری موارد طبیعت عاطفی هر سرمایه‌گذار می‌تواند مزایای یک روش و رفتار علمی دقیق بر اساس محاسبات و هوش را باطل کند. در زیر ما تأثیرات القا شده توسط سرشت روی رفتار سرمایه‌گذاری را مطالعه کردیم که تحول (انقلاب) حجم مبادلات را تحت تأثیر قرار می‌دهد. عناصری مانند اطمینان سرمایه‌گذار که موجب واکنش بیش از حد (باربر و ادین، 2001؛ دنیل و همکاران، 2001)، خوش‌بینی (شیر و کارور، 1985)، بدبینی (باربریس و همکاران، 1998؛ کروگر و باروس، 2004)) یا به صورت کلی خوی های حیوانی (آکرلف و شیلر، 2009) می‌شود در نظر گرفته می‌شوند تا رابطه بین رفتار سرمایه‌گذار و حجم مبادلات توضیح داده شود. ساختار مقاله به صورت زیر است. بخش دو روش شناختی استفاده شده برای به دست آوردن هدف این مقاله، روش‌های استفاده شده برای مدل‌سازی متغیرهای مستقل زیر: اطمینان، خوش‌بینی، بدبینی، توقعات عقلانی را توصیف می‌کند. در بخش 3 نتایج تجربی را شرح می‌دهیم و دخالت‌های اشتباهات رفتاری روی تحولات حجم مبادلات را بحث می‌کنیم. بخش نهایی نتیجه‌گیری می‌کند.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  تأثیر رفتار شناسی بازار  روی ظهور بازارهای سرمایه‌ای

چکیده انگلیسی

A recent common view of finance experts is that it is becoming increasingly difficult to understand how the economy as a whole works. Although the efficient market theory might be considered an ideal model enabling the interpretation of market behavior, it has begun to lose ground, and the rationality hypothesis failed to explain the excessive volatility of the returns and trading volume recorded on both developed capital markets and emerging ones. Adding the behavioral finance perspective to the equation can help us to understand better how market agents will react. In this article, we investigate the factors that may explain the trading volume evolution on two emerging capital markets, Romania and Brazil. We analyze the impact of both investors who ground their trading behavior on rational expectations and investors who show behavioral errors as independent variables on the trading volume as dependent variable. The period under analysis covers four years, from June 2009 to June 2013, and includes the daily values of the most important indices traded on both markets, i.e. BET for Romania and IBOVESPA for Brazil, and the daily trading volume for each of the two indices. The results indicate that trading is influenced by the investors’ irrational behavior. Thus, the rationality hypothesis can be rejected for both capital markets.