دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 15547
ترجمه فارسی عنوان مقاله

باز بودن و نرخ بهره: تجزیه و تحلیل با استفاده از مدل MIUF و معامله مدل هزینه پول

عنوان انگلیسی
Openness and interest rates: An analysis using the MIUF model and transaction cost model of money
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
15547 2010 9 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : International Review of Economics & Finance, Volume 19, Issue 2, April 2010, Pages 295–303

فهرست مطالب ترجمه فارسی

چکیده

مقدمه

مدل MIUF

مدل هزینه های معامله

نتیجه

منابع
ترجمه کلمات کلیدی
باز بودن - هزینه نقدینگی - نرخ بهره مطلوب - قانون فریدمن
کلمات کلیدی انگلیسی
Openness,Liquidity cost,Optimal interest rate,Friedman rule
ترجمه چکیده
این مقاله به شیوه ای که در آن تفاوت در خصوصیات، که تولید تقاضا برای پول توسط عوامل، باعث تغییر در نرخ بهره مطلوب در اقتصاد باز با در نظر گرفتن که قیمت ها را منعکس بهینه سازی تولید. در مدل acanonical پول در ابزار تابع (MIUF)، قانون فریدمن مطلوب است. از سوی دیگر، در مدل هزینه معامله، نرخ بهره مطلوب مثبت و افزایش است، از نظر سهم واردات در مصرف.
ترجمه مقدمه
در طول دو دهه گذشته ، آزاد سازی تجارت به طور قابل توجهی یکپارچه اقتصادهای جهان ، و شهروندان در حال حاضر قادر به افزایش دسترسی به کالاهای وارداتی . با توجه به جهانی شدن، جنبش های اخیر در قیمت مواد غذایی وارداتی و مواد اولیه نگرانی در سراسر جهان تشدید شده است و در حال حاضر تهدید به تضعیف کنترل دولت بر قیمت مصرف کننده به طور کلی . آیا چنین قرار گرفتن در معرض به بازار خارج از کشور را تغییر دهد هزینه ها و منافع تغییر سیاست های داخلی ؟ از آنجا که رومر (1993) شواهد تجربی و چارچوب نظری که همبستگی منفی بین آزادسازی تجارت و انبساط پولی حمایت از مستند ، محاسن و demerits از مطالعه خود را به طور گسترده ای مورد بحث و بررسی شده است. در میان نظرات مثبت، پس زمینه های نظری در درجه اول در این بحث مهم شود موضوع قیمت که در آن سیاست های پولی مشکل زمان تناقض مواجه بستگی دارد. با این حال، چنین دفاع گاهی رنج می برد به صورت تجربی تقریبا صفر است ارتباط بین باز بودن و شیب منحنی فیلیپس ( معبد (2002) ) ، و در نتیجه پازل. این به ما انگیزه برای کشف توضیح دیگری از ارتباط بین باز بودن economy1 و سود مطلوب در چارچوب قابل انعطاف ، قیمت ، که در این فرضیه زمان تناقض وابسته نیست . پول درابزار تابع مدل ( MIUF ) و معامله مدل هزینه پول : از آنجا که مشخصات پول می تواند بهبود به حکومت فریدمن تاثیر می گذارد، 2 ما دو نوع مدل پولی را بررسی کند. به عنوان است که معمولا در ادبیات به عهده گرفت ، تنها پول داخلی را تسهیل معامله در هر دو models.3 ما که ، در یک اقتصاد باز ، نرخ بهره مطلوب صفر در مدل MIUF است ، در حالی که آن را در مدل هزینه معامله مثبت است. این تفاوت در نرخ بهره مطلوب ناشی از وجود این کانال که از طریق آن موجودی واقعی می تواند عرضه نیروی کار و قیمت محصول تاثیر می گذارد. در هر دو مدل ، تعادل واقعی در نظر گرفته شده است به منظور تسهیل معامله مصرف کننده . در مدل MIUF ، پول در اقتصاد تاثیر نمی گذارد بیشتر، و در نتیجه ، نرخ بهره صفر بدون در نظر گرفتن باز بودن اقتصاد مطلوب است ، به منظور بالا بردن هزینه فرصت نگهداری پول نیست. از سوی دیگر ، در مدل معامله ما، کاهش نرخ بهره علاوه بر مقدار از درآمد تولید داخلی ، که عرضه نیروی کار خود را تشویق می کند و باعث کاهش قیمت کالاهای داخلی افزایش می دهد. از آنجا که مصرف کلی را افزایش می دهد تنها با سهم کالاهای داخلی ، کشور کمتر انگیزه برای بهره برداری از سیاست های انبساطی است . هزینه بهینه معامله مثبت است و نرخ بهره اسمی مثبت پشتیبانی می کند. یافته های دیگری از این مقاله این است که ما از مدل هزینه معامله از پول می تواند یک نقطه سعادت در ابزار به طور کلی از پول با سطح محدود از تعادل واقعی تولید کند. این در تضاد با مدل MIUF با فرمول CRRA ، که در آن نرخ بهره صفر در حد مطلوب است . در نتیجه ما در مدل هزینه معامله ای که باز بودن این کشور، است که، سهم واردات در مصرف ، به طور منفی با تعادل مطلوب واقعی در ارتباط است نیز در مطالعات قبلی با استفاده از دیگر چارچوب های مستند . رومر (1993) نشان داده شده ارتباط معکوس بین تورم و آزادسازی تجارت با استفاده از اطلاعات بین کشور . او استدلال کرد که مراجع پولی در یک اقتصاد باز کمتر انگیزه برای یک سیاست انبساطی دلیل است که منحنی فیلیپس تندتر است . از آنجا که ، کوچه ، 1997 و روگوف ، 2003 در میان دیگران مدل های چسبنده قیمت است که در آن سود را از یک انبساط پولی تعجب در یک اقتصاد باز کوچک تر است را توسعه داده اند . روگوف (2003) نیز معتقد است که جهانی شدن و مقررات زدایی ممکن است اقتصاد رقابتی تر و تندتر فیلیپس منحنی ، که باعث کاهش سود بالقوه از تعجب انبساط پولی را . ترا ( 1998)دیدگاه دیگری که باز بودن از عوامل مهم تجربی از نرخ تورم تنها برای کشورهای به شدت بدهکار است مهمترین . معبد (2002) بیشتر استدلال می کند که هزینه های انبساط پولی بیشتر در اقتصاد باز به این دلیل که تولید تغییرات ناخواسته در نرخ ارز واقعی است. Hau (2002) نشان می دهد که این ارتباط منفی بین نوسانات و باز بودن در یک مدل با انعطافناپذیری اسمی . در مقابل، این مقاله پیش بینی کرد که باز بودن اقتصاد منجر به انقباض پولی حتی در یک مدل قیمت قابل انعطاف است. به عنوان است که معمولا در ادبیات اخیر در اقتصاد کلان باز Chari و همکاران به عهده گرفت ، به عنوان مثال ، . ، 2002 و کتاب دورو و همکاران 2006 . ،، این مقاله فرض می شود که ارز تنها مصرف کننده را تسهیل معاملات در هر دو مدل . این است که در مقایسه با مدل های جایگزینی ارز مورد بحث در کالوو و Rodriquez ، 1977 و Kareken و والاس، 1981 ، و به تازگی در Heimonen (2008) . بنابراین، نرخ بهره مثبت در مدل هزینه معامله می کند از جایگزینی ارز ، که ساز و بطور گسترده ای توسط مورد بحث ، به عنوان مثال ، Végh از 1989 و Guidotti به و Végh از ، 1993ã ساقه نیست. به منظور مدل سازی تقاضا برای پول ، تکنیک های بسیاری در ادبیات مطرح شده است. روش مستقیم است که فرض کنیم که پول تولید ابزار مثبت و به عنوان سمبل پول در ابزار ( Sidrauski (1967) ) . یکی دیگر از تکنیک شامل فرض هزینه تراکنش خاص در خرید کالا ، که در آن پول نقش به عنوان واسطه مبادله تسهیل transactions.4 این هزینه معامله را می توان با توجه به " زمان خرید" و یا با این فرض که منابع واقعی در مورد استفاده مدل است فرآیند ارز . Feenstra (1986) روش دوم را ترجیح میدهد و مصرف اما نه اوقات فراغت در نظر می گیرد . مدل هزینه معامله ما متعلق به آخرین طبقه بندی مدل هزینه معامله، اما ابزار در نظر گرفته شده شامل اوقات فراغت و مصرف . با استفاده از مدل هزینه معامله ، ما نشان می دهد که مصرف ، اوقات فراغت، و یا هزینه های معامله از پول سیرچشم نیست، اما ابزار خالص از پول بازده point.5 سعادت اجرای سیاست پولی بهینه شده است یک نگرانی بالقوه در ادبیات . برای اطمینان از تعادل پولی، اقتصاددانان سنجیده برخی از محدودیت هایی بر میزان پول تحمیل کرده است. یکی از روش مستقیم است که فرض کنیم که استفاده از پول در سطح محدود از پول سیرچشم . برخی از مدل ها دارای یک نقطه سعادت ، در حالی که دیگران فقط فرض کنیم که پول ابزار عملکرد نیست که آن را بیش از حد اشباع . اشباع را می توان در پول در تابع مطلوبیت و همچنین بیش از این فن آوری هزینه معامله تحمیل کرده است. نمونه هایی را می توان در فریدمن (Friedman، 1969) ، فلپس (1973)، براک (1975) ، Correia از و Teles (1996) ، Eggertsson و وودفورد (2003) و آلوارز ، کهو Kehoe و Neumeyer (2004) در میان دیگران یافت . ما با ارائه یک اعتبار برای فرض اشباع در مدل MIUF با تجزیه و تحلیل تراکنش مدل هزینه، که در آن مجموعه ای از قوانین و مقررات مربوط به هزینه های معامله در ابزار تا به یک نقطه سعادت . در ادامه این مقاله به شرح زیر است. بخش 2 توضیحی از مدل MIUF است. بخش 3 مدل هزینه معامله از پول معرفی می کند. بخش 4 مقاله نتیجه گیری.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  باز بودن و نرخ بهره: تجزیه و تحلیل با استفاده از مدل MIUF و معامله مدل هزینه پول

چکیده انگلیسی

This paper discusses the manner in which the difference in the specification, which generates a demand for money by agents, alters the optimal interest rate in open economies by taking into account that the prices reflect the producers' optimization. In acanonical money-in-the-utility function (MIUF) model, the Friedman rule is optimal. On the other hand, in the transaction cost model, the optimal interest rate is positive and increases, in terms of the share of imports in consumption.

مقدمه انگلیسی

Over the last two decades, trade liberalization has significantly integrated the world's economies, and citizens are now able to have increased access to imported goods. In light of globalization, recent movements in prices of imported foods and raw materials have aggravated worldwide concerns and now threaten to weaken governments' control over general consumer prices. Does such an exposure to the overseas market alter the costs and benefits of changing the domestic policy? Since Romer (1993) documented the empirical evidence and theoretical framework that support the negative correlation between the openness to trade and monetary expansion, the merits and demerits of his study have been widely discussed. Among affirmative opinions, the theoretical background primarily depends on the sticky-price argument where monetary policies face the time-inconsistency problem. However, such a defense sometimes suffers the empirically almost zero correlation between the openness and the slope of Phillips curve (Temple (2002)), resulting in the puzzle. This motivates us to explore the alternative explanation of the association between the openness of economy1 and the optimal interest rate in a flexible-price framework, which does not rely on the time-inconsistency hypothesis. Since the specification of money can affect the optimality of the Friedman rule,2 we examine two types of monetary models: money-in-the-utility function (MIUF) model and transaction cost model of money. As is usually assumed in the literature, only domestic currency facilitates the transaction in both the models.3 We find that, in an open economy, the optimal interest rate is zero in the MIUF model, while it is positive in the transaction cost model. This difference in optimal interest rates stems from the existence of the channel through which the real balance can affect the labor supplies and product prices. In both models, the real balance is assumed to facilitate the consumer's transaction. In the MIUF model, money does not affect the economy further, and thus, the zero interest rate is optimal regardless of the economy's openness, in order not to raise the opportunity cost of holding money. On the other hand, in our transaction model, the decrease in the interest rate additionally increases the value of domestic producer's income, which encourages its labor supply and decreases the price of home goods. Since the overall consumption increases only by the share of home goods, the home country is less motivated to exploit the expansionary policy. The optimal transaction cost is positive and is supported by the positive nominal interest rate. Another finding of this paper is that our version of the transaction cost model of money can produce a bliss point in the overall utility from money with a finite level of the real balance. This contrasts with the MIUF model with CRRA formula, in which the zero interest rate is optimal in the limit. Our result in the transaction cost model that the country's openness, that is, the import share in consumption, is negatively associated with the optimal real balance is also documented in the previous studies by using other frameworks. Romer (1993) illustrated the inverse association between inflation and openness to trade using cross-country data. He argued that the monetary authority in a more open economy is less motivated to an expansionary policy because the Phillips curve is steeper. Since, Lane, 1997 and Rogoff, 2003 among others have developed sticky-price models in which the gain from a surprise monetary expansion is smaller in a more open economy. Rogoff (2003) also argues that globalization and deregulation might make the economy more competitive and the Phillips curve steeper, which reduces the potential benefit of surprise monetary expansion. Terra (1998) propounds an alternative view that openness is an empirically important determinant of inflation only for severely indebted countries. Temple (2002) further argues that the costs of monetary expansion are greater in open economies because it generates unwelcome variability in real exchange rates. Hau (2002) demonstrates this negative relationship between volatility and openness in a model with nominal rigidities. In contrast, this paper predicts that the openness of economy leads to the monetary contraction even in a flexible price model. As is usually assumed in the recent literature of open macroeconomics, for instance, by Chari et al., 2002 and Devereux et al., 2006, this paper assumes that only the consumer's currency facilitates transactions in both models. This is in contrast to the models of currency substitution discussed in Calvo and Rodriquez, 1977 and Kareken and Wallace, 1981, and recently in Heimonen (2008). Therefore, the positive interest rate in the transaction cost model does not stem from the currency substitution, whose mechanism is extensively discussed by, for instance, Végh, 1989 and Guidotti and Végh, 1993a. In order to model the demand for money, many techniques have been proposed in the literature. A direct technique is to assume that money produces positive utility and to incorporate money in the utility (Sidrauski (1967)). Another technique includes assuming a certain transaction cost in purchasing goods, in which money has a role as a medium of exchange facilitating transactions.4 This transaction cost can be modeled by considering the “shopping time” or by assuming that real resources are used in the process of exchange. Feenstra (1986) prefers the latter approach and considers consumption but not leisure. Our transaction cost model belongs to the last classification of the transaction cost model, but the utility considered includes leisure as well as consumption. By employing the transaction cost model, we demonstrate that consumption, leisure, or transaction cost are not satiated from money, but the net utility from money yields a bliss point.5 The implementation of the optimal monetary policy has been a potential concern in the literature. To ensure the monetary equilibrium, economists have tactfully imposed some restrictions on the level of money. One direct technique is to assume that the utility of money is satiated at a finite level of money. Some models have a bliss point, while others just assume that money does not yield the utility when it exceeds the level of satiation. The satiation can be imposed on the money in the utility function as well as over the transaction cost technology. Examples can be found in Friedman (1969), Phelps (1973), Brock (1975), Correia and Teles (1996), Eggertsson and Woodford (2003), and Alvarez, Kehoe, and Neumeyer (2004) among others. We provide one validation for assuming a satiation in the MIUF model by analyzing the transaction cost model, in which the sum of the terms related to the transaction cost in the utility has a bliss point. The remainder of this paper is organized as follows. Section 2 presents a formal description of the MIUF model. Section 3 introduces the transaction cost model of money. Section 4 concludes the paper.

نتیجه گیری انگلیسی

We have compared the MIUF model and the model of the transaction cost of money in open economies by extending the approach of Feenstra (1986). Our contributions in considering the transaction cost model are twofold: (1) providing one validation to assume a bliss point in the utility from money and (2) illustrating that the openness of economy makes the optimal interest rate positive even when there is no time-inconsistency issue. The violation of the qualitative equivalence of the models is based on transmission mechanisms that money affects the economy. In both the models, the accumulation of money facilitates the consumer's transaction and basically increases utility. At the same time, only in the transaction cost model, the decrease in the liquidity cost enables people to purchase the same quantity of real goods with a smaller expenditure. Such increased value of income encourages the labor supply and increases disutility. Therefore, the optimal size of the transaction cost balances these conflicting effects and yields a bliss point in the overall utility. Our analysis also demonstrates that the Friedman rule of zero nominal interest rate is optimal in the MIUF model, but not in the transaction cost model. In the MIUF model, since there is no mechanism through which the real balance affects other real allocations, imposing the opportunity cost of holding money is not optimal regardless of the openness to imports. On the other hand, in the latter model, the existence of import goods ameliorates the positive effect of decreasing interest rate on consumption. Since the labor supply is independent of the openness to import, the optimal interest rate is positive, which is higher than the case under autarky. In a real world, the effect of openness on the national economy can certainly be a hybrid of various factors. Our argument for the monetary contraction caused by the openness can coexist with the time-inconsistency hypothesis, such as Romer (1993), but is also applicable to economies with well-disciplined central banks. Since policymakers nowadays are generally believed to refrain from creating a monetary surprise, our prediction is important, especially in OECD countries. Empirical researches are called for in order to measure the degree to which our transaction cost hypothesis explains the overall monetary stance in each country. Another possibility for future research is to introduce the foreign currency as an alternative means of payment. Since the currency substitution might introduce another factor to impede the domestic policy, it is also interesting to see whether our results are modified in the presence of the use of foreign currency.