دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 23539
ترجمه فارسی عنوان مقاله

نقش یادگیری و توانایی های فنی در پیش بینی انطباق اتخاذ و انطباق فناوری B2B

عنوان انگلیسی
The role of learning and technical capabilities in predicting adoption of B2B technologies
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
23539 2004 15 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Industrial Marketing Management, Volume 33, Issue 7, October 2004, Pages 627–641

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

واژه های کلیدی

1.مقدمه

1.1پیشینه ی نظری تحقیق

1.2. بسط فرضیه

1.3. متغیرهای مستقل

1.3.1 یادگیری

1.3.2 قابلیت های فن آوری

1.3.3 اولویت رابطه

1.4متغیرهای وابسته

1.4.1 احتمال پذیرش (اتخاذ)

1.4.2 بهبود زمان چرخشی

2. روش انجام تحقیق

2.1. جمع آوری داده ها

2.2. مقادیر خالص

2.3. تجزیه تحلیل خوشه ای

3. نتایج

4.تجزیه تحلیل اضافی

5.بحث یافته ها

6.پیشنهادات مدیریتی

7.نتیجه گیری و محدودیتت های تحقیق     

پیوست الف.

پیوست b.

شکل 1: اقدامات ارزشی، فرآیندهای اصلی، و زنجیره ی ارزش

شکل 2: انتخاب تامیت کننده برای یکپارچگی B2B
ترجمه کلمات کلیدی
مدیریت زنجیره تامین - مدیریت اطلاعات - مدیریت دانش - دیدگاه مبتنی بر منابع - پذیرش فناوری
کلمات کلیدی انگلیسی
Supply chain management,Information management,Knowledge management, Resource-based view,Technology adoption
ترجمه چکیده
در تحقیق حاضر با استفاده از دیدگاه مبتنی بر منابع و سازماندهی یادگیری بعنوان چارچوب نظری، این فرضیه عنوان شد که سازمان هایی که نه تنها امکانات فنی برای اتوماسیون (کامپیوتری کردن دستگاه ها) را دارا هستند، بلکه توانایی یادگیری و اشتراک گذاری اطلاعات را نیز دارند به احتمال خیلی زیاد می توانند فرآیندهای زنجیره ی تامین درون سازمان را مکانیزه کنند. یک بررسی تجربی از تامین کنندگان درجه یک شرکت هواپیمایی این فرضیه را تایید کرد. همانطور که قبلا پیش بینی شد، هم توانایی یادگیری و هم توانای های فنی و تخصصی هر دو در پیش بینی احتمال تصویب Ariba، که یک ابزار تدارکاتی وب محور است مهم خواهند بود.
ترجمه مقدمه
داونپورت در سال 1997، سالی که دوره ی رهبری وی در مجله ی computerworld بود دیدگاهی در این مورد که چرا متخصصان IT همچنان به توسعه ی برنامه های کاربردی ادامه میدهند در حالی که هیچ وقت از سوی کاربران مورد پذیرش قرار نمیگیرند. از بین موارد ذکر شده توسط داونپورت، او کارش را با این تصور شروع کرد که سیستم ها بطور گسترده با نحوه ی گردش اطلاعات در داخل و اطراف سازمان، سازماندهی و اداره میشوند. برای این منظور ناکارآمدی چارچوب قدیمی برای مدیریت داده ها برای چندمین بار ثابت گردید که شکست هایی در زمینه های مختلف را در پی داشت از جمله: برآوردن نیاز مشتری، فعالیت های مربوط به ادغام درون شرکتی و مشارکتی، تخطی هزینه های اضافی و مقاومت در برابر تغییر. همانطور که سازمان ها در جهت یکپارچه سازی الکترونیکی مشتریان با تامین کنندگان اولیه ی خود و همچنین چند ردیف از مشتریان و تامین کنندگان دیگر تلاش میکنند، اتخاذ فن آوری های جدید در سراسر زنجیره ی عرضه ی جهانی همچنان بعنوان یک مانع اصلی مانده است. تا زمانی که اعضای زنجیره ی تامین با هم و در ارتباط با یکدیگر به کار خود ادامه میدهند، ادغام سازمانی میبایست بین کارکردهای داخلی (چون خرید، مهندسی، تولید، بازاریابی، تدارکات، حسابداری و غیره) و خارجی ( مثل مشتریان هدف، تدارکات شخص ثالث، خرده فروشان، توزیع کنندگان، انبارها، ارائه دهندگان خدمات حمل و نقل، تامین کنندگان، نمایندگان، نهادهای مالی و غیره) اتفاق افتد. هر هدف شامل مجموعه ای شخصی از برخی چاش ها و اقدامات میشود. بعنوان مثال ادغام راهبردی داخلی مستلزم این است که تمام اعضای شرکت به یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه با امکان عملکردی چندگانه دسترسی داشته باشند. چنین ادغامی اغلب ممکن است از طریق سیستم برنامه ریزی منابعی سازمانی EPR انجام گیرد که گروه های داخلی را از طریق یک مجموعه ی یکپارچه و واحد به هم پیوند دهد. ادغام خارجی عبارت از سیستمی هست که باعث بهم پیوستن تامین کنندگان بیرونی و مشتریان به سمت شرکت اصلی میشود. ادغام و یکپارچه سازی خارجی اجازه میدهد تا تمام اعضای زنجیره ی تامین، اطلاعات مهمی همچون پیش بینی سطح تقاضا و موجودی را در طول زنجیره ی تامین به اشتراک بگذارند. سیستم های مربوط به ادغام اعضای زنجیره شامل تدارکات الکترونیکی، سیستم مربوط به تدارکات الکترونیکی، مبادلات تجاری، ارتباطات شبکه ای و تبادل الکترونیکی داده ها ست. برخی موارد عملی در یک شرکت بزرگ هواپیمایی که فعالیتهای مربوط به اتوماسیون زنجیره ی تامین را در سرلوحه ی کارش قرار داده بود هدف این تحقیق را برانگیخت. این شرکت هواپیمایی درگیر فرآیندهای اجرایی سیستم تدارکات الکترونیک در حالتی موازی است. سیستم مذکور که Ariba نام دارد یک ابزار تدارکات الکترونیکی مبتنی بر وب (وب محور) است که به کاربر این امکان را میدهد تا اقلام را مستقیماً از کاتالوگ تامین کننده و از طریق یک وبسایت امن و سالم سفارش دهد. در نتیجه درخواست سفارش، سفارش خرید، و فرآیندهای پرداخت صورتحساب اتوماسیون می شوند. نرم افزارهای دیگر که ممکن است جایگزین Ariba شوند commerce one، lawson، lonesource میباشند و همچنین سایر ابزارهای الکترونیک با کاربردهای درخواست خرید، تایید و سفارش خرید، فرآیندهای پرداخت صورتحساب نیز هستند. در این سیستم ها نیازی به سرمایه گذاری عظیم در فناوری از سوی تامین کنندگان نیست بلکه این نیاز سرمایه گذاری در فرآیندهای تجاری دیگر مثلا در مزایده، استعلام قیمت، روند های پیشنهاد و تسلیم صورتحساب انجام میگیرد. همچنین سیستم های اتوماسیون تامین کننده در برخی موترد نیازمند سطح پایه از تخصص های فنی دارند چرا که ممکن است تامین کننده کالایش را از طریق سیستم های آنلاین ارائه و پیشنهاد دهد و کاتالوگ های الکترونیکی را ایجاد کند. هنگامی که ی کشرکت خریدار سیستمی چون Ariba را بکار میگیرد، تغییر به سیستمی دیگر دشوار میشود. چرا که سازگاری با سایر سیستم های خرید به نسبت پایین میاید. با این وجود سیستم هایی مثل Ariba و commerce oneبا برخی از سیستم های در حال اجرای EPR سازگار هستند. در این مورد، بطوریکه Ariba پیاده سازی و بکار گرفته شد، شرکت هواپیمایی همچنان به استفاده از فرآیند سنتی و دستی اش برای خرید سفارشات و فاکتورهایش با بسیاری از شرکت های تامین کننده ی بزرگ ادامه داد. با روند رو به جلو در استفاده از Ariba، مجریان و مدیران شرکت ها با انتخاب نامزد برای تامین و عرضه ی کالاها در سکوی خلبان مواجه شدند. مدیران بر اساس معیاری که تنها شرکای بزرگ از تامین کنندگان راهبردی را شامل میشد مجبور به حذف بسیاری از تامین کنندگان شدند. با این حال این تصمیم منجر به باقی ماندن مجموع 96 درصد از تامین کنندگان بالقوه گردید. مدیران توجه داشتند که موفقیت خلبان برای موفقیت اجرای تمام و کمال Ariba بسیار مهم و حیاتی بوده است. اگر خلبان موفق بود، احتمال سایر تامین کنندگان برای پریدن از هواپیما بیشتر بود. لازم بود تا تصمیم برای انتخاب سریع انجام گیرد چرا که زمان پیاده سازی و اجرا نسبتاً کم بود. این مقاله در ابتدا چند چارچوب نظری مهم و کلیدی مورد استفاده برای توسعه ی مدلی برای احتمال پذیرش فناوری B2B از سوی تامین کنندگان را ارائه میدهد. پیشینه ی تحقیق، فرضیه هایی را ارائه میدهد که تامین کنندگان را بر اساس ابعاد یادگیری و فن آوری، به چهار گروه طبقه بندی میکند و همچنین نشان میدهد که این گروه ها از لحاظ احتمال پذیرش و تصویب چرخه ی زمانی شان متفاوت خواهند بود. سپس این تحقیق ساختارها و مقیاس هایی را بیان میکند که این فرضیه ها را آزمایش نموده و روش شناسی بکار رفته در تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده مورد بحث قرار خوتهد گرفت. و در آخر، نتایج و مفاهیم مدیریتی تحقیق حاضر ارائه شده است.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  نقش یادگیری و توانایی های فنی در پیش بینی انطباق اتخاذ و انطباق فناوری B2B

چکیده انگلیسی

Using the resource-based view and the learning organization as its theoretical framework, this study hypothesized that organizations which possessed not only the technical capabilities for automation but also the ability to learn and share information would be most likely to automate their supply chain processes. An empirical study with the top suppliers of a major airline supported this hypothesis. As predicted, both learning capabilities and certain technical capabilities were important in predicting the likelihood of adoption of Ariba, a web-based e-procurement tool.

مقدمه انگلیسی

In his 1997 Computerworld Leadership Series, Davenport (1997) offered some insights into why IT practitioners continue to develop applications that are not adopted by users. Among his laundry list of items, Davenport began with the notion that systems are largely governed around how information flows within and around an organization. To this end, antiquated frameworks of data management have proven to be dysfunctional—thereby resulting in failures to meet customer demands, challenges to internal and interface integration, extreme cost overruns, and resistance to change Goodhue et al., 1992 and Truman, 2000. As organizations strive to electronically integrate not only their immediate customers and suppliers, but multiple tiers of customers and suppliers, adoption of these new technologies across global supply chains continues to be a major barrier (Handfield & Nichols, 1999, Chap. 1). As supply chain members begin to work together, integration must occur between functions both internal to the organization (purchasing, engineering, manufacturing, marketing, logistics, accounting, etc.) and external to the organization (end customers, third-party logistics, retailers, distributors, warehouses, transportation providers, suppliers, agents, financial institutions, etc.). Each goal contains its own set of challenges. For instance, internal strategic integration requires that all company members have access to an integrated information system spanning multiple functions and locations. This integration is most often accomplished through a company-wide ERP (Enterprise Resource Planning) system, which links internal groups via a single integrated set of master records. External integration refers to the systems that link external suppliers and customers to the focal company. External integration allows all supply-chain members to share critical information such as forecast demand and inventory levels across the supply chain. Systems used to integrate supply-chain members include e-procurement and e-logistics systems, trade exchanges, network communications, and Electronic Data Interchange (EDI) (Handfield & Nichols, 1999, Chap. 1). This study is motivated in part by the very practical concerns of a large airline as it moved forward in its supply chain automation efforts. This airline was in the processes of implementing an e-procurement system in a parallel mode. The system, Ariba, is a web-based e-procurement tool that allows users to order items directly from supplier catalogs from a secure Internet website, thereby automating the order requisition, purchase order, and accounts payable processes. Other software alternatives to Ariba include Commerce One, Lawson, Lonesource, and other providers that provide electronic tools and documents for purchase requisition, request for quotation, approval, purchase order, and accounts payable processes. These systems do not require suppliers to make a major investment in the technology. However, the systems do require that suppliers invest in alternative businesses processes in bidding, providing requests for quotation, and invoice submittal procedures. Supplier automation systems also require some baseline level of technical expertise, as suppliers may need to submit materials via online systems, develop electronic catalogs of item availability to the customer. Once a buying company implements a system such as Ariba, it is relatively difficult to switch to another system, as the compatibility with other purchasing systems may be relatively low. Systems such as Ariba or Commerce One, are, however, compatible with many ERP systems currently in use. In this case, as Ariba was implemented, the airline continued to use a traditional manual process for purchase orders and invoices with many of its larger suppliers. As the airline moved forward with Ariba, executives were faced with the task of selecting supplier candidates for the pilot stage of the system. Executives eliminated many suppliers based on the criteria to include only large strategic supplier partners; however, this decision still left them with a total of 96 potential suppliers. Executives noted that the success of the pilot was critical to the success of the entire Ariba implementation. If the pilot was successful, the likelihood of other suppliers “jumping on board” was more probable. The selection decision needed to be made quickly, as the time frame for implementation was perceived to be rather short. This paper first presents several key theoretical frameworks used to develop a model for the likelihood of adoption of B2B technologies by suppliers. The literature review suggests the hypothesis that suppliers can be clustered into four groups on the basis of technological and learning dimensions, and also suggests that these clusters will vary in terms of their likelihood of adoption and cycle time improvements. This paper then discusses the constructs and scales that were developed to test these hypotheses and the methodology used to analyze the resulting data. Finally, the results and managerial implications of the study are presented.

نتیجه گیری انگلیسی

This research provides a piloted methodology to segment an organizational supply base into clusters that have a high potential for success in implementing B2B technology pilot implementations. The methodology has been applied in a real-world setting to evaluate high-potential suppliers for a pilot implementation of Ariba, an e-procurement methodology. From a theoretical standpoint, the research, in part, replicates prior results on organizational learning and information processing in the supply chain in a specific company context. This study also documents the importance of considering learning, information processing and technology capabilities in conducting supplier analysis and selection processes in managing supply chain initiatives, something managers are prone to overlook in their rush to get suppliers to adopt new technology. This research has some limitations as to the generalizability of the results, since the analysis was conducted in one company's supply base, but holds rich promise for future research in this area. Fig. 6 illustrates the results of examining the correlation matrix and performing regression analysis (not reported here in detail) to determine the relationship between the variables as they might be studied in a structural equation model in the next phase of the research with a larger sample. (Please note that this figure represents the relationships in the data and has not been subjected to tests for model identification and other rigors of structural equation modeling). Overall, these data reinforce the relationship between learning orientation and cycle time improvements Hult, 1998 and Hult et al., 2000, aided by information management capability (Hult et al., 2000). These results in fact indicate that the ability to share specific types of information with manufacturing and distribution might be more important to distinguish between suppliers in an implementation effort than general learning capabilities.