‌تأثیر فناوری دیجیتال بر روابط شبکه‌ی کسب‌وکار

چکیده

کلمات کلیدی

1.مقدمه

۲. پس‌زمینه‌ی تئوری

۲.۱. رویکرد شبکه‌ای دیجیتالی‌سازی روابط کسب‌وکار

۲.۲. تغییر روابط کسب‌وکار به دلیل دیجیتالی‌شدن: دیدگاه بازیگر، منبع، فعالیت

۳. روش‌شناسی

۳.۱. طرح پژوهش

۳.۲. جمع‌آوری داده‌ها

۴. توصیف نمونه

۵. یافته‌ها

5.1. نوع دیجیتالی‌سازی متمرکز بر اتصال‌های فعالیت

۵.۲. دیجیتالی‌سازی از نوع متمرکز بر گره‌ی منابع

۵.۳. دیجیتالی‌سازی از انواع متمرکز بر پیوند بازیگران

6. مفاهیم، محدودیت‌ها و پژوهش‌های آینده

۶.۱. مفاهیم تئوری

۶.۳. محدودیت‌ها و پژوهش‌های آینده

این مقاله به بررسی آثار دیجیتالی‌سازی ازجمله تطبیق فناوری‌های دیجیتالی متصل به اینترنت و برنامه‌ی شرکت‌ها بر مبادله‌های B2B می‌پردازد. بااینکه مبادله‌های B2B موضوع بررسی‌های متعدد تبدیل‌ها و انتقال‌های فناوری‌های دیجیتالی است، مبادله‌های B2B کمتر موضوع تحلیل بوده‌اند. بر اساس مبادله‌های بین شرکت‌ها به واسطه‌ی فعالیت‌ها، منابع و روابط بازیگران، این مقاله بر اساس ماهیت ارتباطی که بیشتر تحت تأثیر قرار گرفته است، به شناسایی سه نوع روند «دیجیتالی‌سازی» می‌‌پردازد. پنج نمونه دیجیتالی‌سازی در بخش‌های مختلف صنعتی و پنج شرکت به ارائه‌ی راه‌حل‌های دیجیتالی برای نمایش این سه نوع روند در کسب‌وکارها می‌پردازند. این نوع‌شناسی بر اساس ماهیت سیستم‌های دیجیتالی به‌کاررفته توسط شرکت‌های B2B، جایگزینی را برای تحلیل‌ها فراهم می‌کند.

فناوری‌های دیجیتالی در تحول شرکت‌های B2B نقش دارند که امروزه به مجموعه‌ی وسیعی از سیستم‌های دیجیتالی دسترسی دارند. این سیستم‌ها می‌توانند به مدیریت تراکنش‌ با بازیگران مختلف شبکه کمک کنند (ریچارد و دوینی ، ۲۰۰۵). با این‌حال، اینکه چگونه این سیستم‌ها رابطه‌ی شرکت با مشتریان، تأمین‌کنندگان یا بازیگران دیگر شبکه‌های کسب‌وکار را تغییر می‌دهند هنوز شفاف نیست. اوبال و لانچیونی (۲۰۱۳) می‌نویسد: «با اینکه بخش زیادی از پژوهش‌های منتشرشده بر روابط مشتری، سازمان در عصر دیجیتال متمرکز بر کاربران نهایی و بازارهای مصرف‌کننده است، پژوهش‌های کمتری به تأثیر ارتباطات دیجیتالی بر روابط بین خریدار و تأمین‌کننده در بازاریابی صنعتی اختصاص یافته‌اند (پاراگراف ۸۵۱). ماهیت تغییر، تأثیر بر روابط کسب‌وکار و شناسایی مشکل مرتبط با این تغییرات، مستلزم لنزهای تئوری مناسبی است که به‌خوبی برای زمینه‌ی B2B تنظیم شده باشند. هدف این پروژه، درک آثار فناوری دیجیتالی بر روابط شبکه‌ی کسب‌وکار و چگونگی ایجاد ارزش توسط بازیگران در حوزه‌ی دیجیتال است. ما تحول دیجیتالی را به‌صورت دیجیتالی‌سازی ماشین‌های آنالوگ و عملیات خدماتی، وظایف سازمانی و فرآیندهای مدیریتی گذشته تعریف می‌کنیم (یانسیتی و لاخانی ، ۲۰۱۴) و با این کار ارزش جدیدی را برای مشتریان و کارمندان فراهم می‌کنیم و در اقتصاد همیشه متغیر دیجیتالی، عملکرد بهینه‌تری خواهیم داشت (سولیس ، ۲۰۱۷). این مقاله به این صورت سازمان‌دهی شده است: در بخش تئوری نشان می‌دهیم که چگونه پدیده‌ی دیجیتالی‌سازی توجه به هماهنگ را افزایش می‌دهد و چگونه رویکرد شبکه‌ای برای بررسی تطبیق یافته است. همچنین از پژوهش‌های مربوط به مدل بازیگر، منابع، فعالیت (هاکانسون و یوهانسون، ۱۹۹۲؛ هاکانسون و اسنهوتا، ۱۹۹۵) برای شناسایی روش توصیف تغییرات در شبکه از طریق تغییرات ارتباط فعالیت، گره‌های منابع و پیوند بازیگران استفاده می‌کنیم. سپس به توصیف پنج نمونه‌ی دیجیتالی‌سازی در زمینه‌ی B2B پرداخته و آن‌ها را بر اساس بازیگر، منابع یا لایه‌ی فعالیت مبادله‌های B2B که بیشتر تحت تأثیر فناوری دیجیتالی قرار دارند، تحلیل می‌کنیم. سپس بر اساس این تحلیل، نوع‌شناسی احتمالی از این تغییرات دیجیتالی را پیشنهاد می‌کنیم. مفاهیم مدیریتی و تئوری برای این مفهوم توسعه یافته‌اند.