دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 136593
ترجمه فارسی عنوان مقاله

رفتار کسب‌و‌کار خانوادگی و غیرخانوادگی در بخش مشروبات: یک مطالعه مقایسه‌ای

عنوان انگلیسی
Family and non-family business behaviour in the wine sector: A comparative study
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
136593 2017 9 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : European Journal of Family Business, Volume 7, Issues 1–2, January–December 2017, Pages 65-73

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

كلمات كليدي

مقدمه

اصول و روش‌ها

نتایج

بحث

جدول 1 – ارزش های توصیفی

جدول 2 – نتایج تست واریانس‌ها و تست میانگین‌ها

نتیجه‌گیری
ترجمه چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی تفاوت‌های اصلی در متغیرهای کلیدی شرکت‌های شراب‌سازی با در نظر گرفتن آنها به عنوان یک تجارت خانوادگی دراسپانیا است.در اين مقاله از یک پایگاه اطلاعاتی متشكل از 520 توليدكننده شراب، با در نظر داشتن متغیرهای اصلی استفاده شده است. این مقاله سعي دارد تفاوت بین فعاليت خانوادگي یا خارج از چارچوب خانوادگي را براي یک کارخانه تولید شراب بر حسب كارايي، اندازه و ساختار بدهی تجزیه و تحلیل نمايد. شرکتها به عنوان خانوادگي یا غیرخانوادگی طبقه‌بندی شدند وسپس برای همه متغیرهای کلیدی بین دو گروه، يك آزمون معنی‌دار انجام شد. این مطالعه نشان می دهد که تفاوتهای قابل توجهی بین شرکتهای خانوادگی و غیرخانوادگی از نظر بازده دارایی (ROA) وحاشیه سود عملیاتی وجود دارد. در مورد شرکتهایی که در گروه شرکتهای خانوادگی طبقه بندی می شوند، نسبت بدهی و بدهي نسبي در مقايسه با شرکتهای غیرخانوادگي بالاتر است. اين دو گروه از لحاظ ساير متغیرهای از نظر آماری برابر هستند. حاشیه سود بهتر درشرکتهای خانوادگی می تواند به خاطر مزيت قیمتي ناشي از توليدات يا برندهاي پيشنهادي يا هزينه هاي برندسازي كمتر باشد كه در نهايت می‌تواند منجر به بهبود هزینه‌های مدیریت و در نتيجه كاهش هزينه‌ها شود.به علاوه، قرار گرفتن در معرض ريسك بالاتر، كسب و كارهاي خانوادگي را به اين سمت مي‌برد كه به دنبال فرمول‌هاي اهرم كم‌ريسك‌تر باشند. اين امر خود منجر به افزايش در تامين‌اعتبار بلندمدت مي‌شود و اين خود توضيحي بر دليل عدم انعكاس مزيت‌هاي فوق در بازده ارزش ويژه (ROE ) مي‌شود.
ترجمه مقدمه
صنعت شراب و غذا خود به عنوان حاميان استاندارد هويت فرهنگي يك منطقه محسوب مي‌شوند. سنت بزرگ كشورهاي مديترانه در كشت انگور و توليد مشروب موجب شده كه اسپانيا علاوه بر آن كه يكي از پنج كشور بزرگ مقصد گردشگري شود، تبديل به بزرگترين توليدكننده شراب در جهان شود. اين مسائل اسپانيا را در موقعيت بسيار عالي براي بهره بردن از مزيت‌هايش ناشي از صنعت توريسم و شراب نموده است كه در مطالعه روي منطقه گردشگري اسپانيايي با سنت شراب مثل منطقه جرز و شري انعكاس داده شد (López-Guzmán, Vieira-Rodríguez، Rodríguez-García (2014)). هرچند در طول چند دهه گذشته، رقابت توسط توليدكنندگان جديد چه در سطح بومي و چه در سطح بين‌المللي منجر به توليد بسيار زيادي در بيش از 30 ميليون ليتر شده كه اين ها همه عواقب زيست محيطي دارند. در بعضي تحقيقات، تاثير فرمول‌هاي مختلف مديريت در اين بخش مورد تحليل قرار گرفته مثل كورن و كلمپ (2014). اين دو نفر به بررسي شركت‌هاي توزيع شراب در منطقه ويسكونسين پرداختند. در راستاي اين موضوع، بعضي محققين مثل لومباردي، دال بيانكو، فردا، كراسي اولول و كمبالو (2016) دريافتند كه توليدكنندگان اسپانيايي به خاطر قضيه قيمت، متمايل به افزايش حجم توليدات صادراتي هستند. اين موضوه صادرات بيشتر به خاطر افت مصرف بازارهاي داخلي كشورهايي است كه به طور سنتي شراب مصرف مي كردند، مثل اسپانيا. تحقيقات لوبارديه (2016)، ايتاليا را نيز در همان جهت كشور اسپانيا قرار مي دهد. هر چند در صنعت شراب ايتاليا، مفهوم تدوام به طور جدي پيگيري شده است. براي درك بهتر مفهوم نداوم در صنعت شراب، توصيه مي‌شود كه به شافل و هام (2017) يا فروشندگان (2016) رجوع كنيد كه به تحقيق در مورد مشتريان اسپانيايي پرداخته است. نتايج مطالعات انجام شده توسط گابزديلوا، رافنسبرگر و كاستودا (2009) در مورد صنعت شراب نيوزلند، نشان داد كه يكي از بزرگترين محرك‌ها براي ايجاد يك محيط متداوم و پايدار، رضايت از شغل است. بيشترين سطح مشاركت معمولاً به كسب و كارهاي خانوادگي و اعضاي آنها مربوط مي‌شود. بنابرين تجارت هاي خانوادگي تاكيد عميقي روي مفهوم مسئوليت اجتماعي مشاركتي دارند. حتي در زمان‌هاي بحران مي‌تواند به بالابردن برگشت‌هاي بالاي سرمابه براي كسب و كارهاي غيرخانوادگي نيز موثر باشد. به علاوه، به خاطر جهت‌گيري بلندمدت، اين تجارت‌ها ظرفيت بالايي براي توليد سرمايه صبور دارند. اين تفاوت در كارايي و علملكرد بين كسب و كارهاي خانوادگي و غيرخانوادگي در بسياري از مقاله‌ها و خيلي از بخش ها به چشم مي ايد. بعضي فرض مي‌كنند كه چنين تفاوت‌هايي در عملكرد، به خاطر نسل خانوادگي است كه شركت را اداره مي‌كند (آروسا، ايتورالده و ماسدا، 2010) در حالي كه ديگران دليل اين امر را شاخص‌هاي عمكلردي انتخاب شده مي‌دانند (ساسريتان-ناوارو،‌2011). با اين وجوئ، تحقيقات روي كسب و كارهاي خانوادگي در بخش شراب عملاً وجود ندارد. بعضي تحقيقات به جنبه‌هاي خاصي از بخش شراب خانوادگي در بيرون از اسپانيا پرداخته‌اند مثل تحقيقات گالوچي، سانتولي و كالابرو (2015) در ايتاليت؛ تحقيقات پاول (2013) در لودي، كاليفرنايا يا تحقيقات وودفيلد و هاستد (2017) كه روي انتقال دانش در بنگاه‌هاي اقصتصادي خانوادگي در نيرزلند پرداختند. اگر درست باشد تا آنجا كه مي دانيم تنها تحقيقات واقعي انجام شده در اين رابطه در اسپانيا، تحقيقاتي است كه توسط لومباردو، اورتيز و كارتوس (2008) انجام شد. نتايج تحقيقات اين چند نفر اين طور بود كه شرد تجارت‌هاي خانوادگي در اين بخش بيشتر به دلايل خانوادگي بوده است نه بنا به دليايل اقتصادي و تجاري. بنابرين، هدف از اين مقاله، نحليل تقاوت‌هاي بنيادين ارزش‌هاي كليدي شركت هاي توليد شراب با رويكرد كسب و كار خانوادگي در اسپانيا است. اين تحقيق مي تواند نقطه شروعي براي كار بيشتر در اين بخش مهم در كشور اسپانيا باشد. مقالات زيادي وجود دارد كه به انواع تفاوت‌ها بين تجارت‌هاي خانوادگي و غيرخانوادگي اشاره كرده اند. اما ابتدا بايد بپرسيم از مفهوم كسب و كار خانوادگي چه چيزي درك مي‌شود؟ مطمئناً در مقالات مختلف، توافق يكساني در مورد فهوم كسب و كار خانوادگي وجود ندارد. بيش از يك راه براي تعريف مفهوم كسب و كار خانوادگي وجود دارد و به همين خاطر، در مقالات مختلف مي‌توان نتايج مختلف و گاهي متناقض در باب اين مفهوم مشاهده نمود. در نتيجه، گوناگوني نظريه‌ها و ديدگاه‌ها در اين زمينه در حال رشد، موجب بروز يك سناريوي متناقض و نامنظم در چيزي شده كه ما آن را به عنوان اصلي ترين مسئله‌ها در راستاي عنوان مورد بحث تشخيص داده‌ايم (شولز و گداجلوويك 2010). تفاوت اساسي در سه مورد كليدي يك خانواده است؛ يعني تملك، ميزان احتمال تاثير خانواده روي مديريت، و جانشيني. اين مفهوم بر حسب آن كه محققان تمركز خود را متوجه كدام نقطه نمايند، متفاوت مي‌شود‌(سولر و گمار 2016). در تحقيقات روي نجارت هاي خانوادگي، يكي از اين نقاط تمركز، بهره بردن از يكي بودن مديريت و مالكيت در تجارت‌هاي خانوادگي است (در صورت وجود) زيرا اين امر موجب كاهش هزينه هاي بنگاه در برابر نظارت بر شركت مي شود، هزينه‌هايي كه در صورت جدا بودن مالكيت و مديريت مي توانست بيشتر باشد (يوكيشاوا و رشيد 2010). از اين موضوع مي توان در نظريه بنگاه يا هزينه‌هاي بنگاه استفاده كرد. به علاوه، اين رويكرد وجود دارد كه خانواده‌هايي كه به فعاليت‌هاي تجاري متصل هستند، چيزي بيش از بردن يا باختن پول به دست مي‌اورند. و آن عنصر اجتماعي-احساسي روابط در شركتي است كه نياز به بقا دارد. طبق مدل رفتاري ريسك‌پذيري بنگاه اقتصادي كه توسط وايزمن و گومز-مجيا (1998) ارائه شد، اين عمصر موجب مي‌شود كسب‌وكارهاي خانوادگي در صورت تهديد شدن ثروت احساسي، بيشتر ريسك گريز باشند. در نتيجه، كسب‌وكارهاي خانوادگي كمتر از كسب‌وكارهاي غيرخانوادگي دستخوش تغيير مي‌شوند و در زمان كار ترجيح مي‌دهند بيشتر فعاليت بومي داشته باشند تا فعليت بين المللي و در صورت ورود به فعاليت بين المليي، مناطقي را انتخاب مي‌كنند كه از لحاظ فرهنگي نزديك‌تر باشند (گومز-مجيا، مجيا، ماكري و كينتانا، 2010). در كسب‌وكارهاي خانوادگي، هزينه هاي بنگاه اقتصادي از بين نمي رود و در بعضي موارد بعضي هزينه‌ها بر حسب ميزان كنترل و سطح مالكيت افزايش هم پيدا مي‌كنند. اين موضوع به خاطر عنصر احساسي و اختلاف‌هاي بين خانواده‌اي است كه مي تواند هزينه‌هاي بنگاه را به سمت ميانجي گري يا دخالت هاي بيرون از شركت ببرد. در حقيقت، نويسنگان بعضي مقالات مي گويند كه هزينه‌هاي بنگاه در كسب‌وكارهاي خانوادگي ممكن است از هزينه هاي كسب‌وكارهاي غيرخانوادگي بيشتر باشد (مثل Gomez-Mejia, Nunez-Nickel, & Gutierrez, 2001). با استفاده از نظريه بنگاه، بعضي محققين موفق به تفكيك كردن تاثيرات خانواده روي مالكيت و روي مديريت شده‌اند و نتیجه تحقیقات حاکی از آن است که هر دو کاملاً متفاوت هستند و در صورت کسب وکار خانوادگی، عملکرد ترجحیت دارد اما مدیریت خانوادگی مبهم است. در رابطه با مالکیت خانوادگی و به کارگیری نظریه بنگاه، دی‌ماسیس و سایرین (2013) یک رابطه Uشکل بین میزان پراکندگی مالکیت خانوادگی و عملکرد شرکت پیدا نمودند. در مقایسه، نتایج تحقیقات اسکازیا و ازولا (2008) روی مشارکت در مدیریت تمرکز دارد تا رابطه منفی که آن ها بین عملرد و مدیریت را پیدا کردند نشان داده شود. همین روابط توسط مینیچیلی، کوربتا، و مک‌میلان (2010) یافت شد. آنها از نظریه بنگاه استفاده کردند و به این نتیجخ رسیدند که گرچه وجود مدیریت اجرایی از طرف خانواده برای عملکرد شرکت مفید است، وجود گروه‌ها یا مخالفت‌ها بین مدیران خانوادگی و غیرخانوادگی به همراه تیم میدریت ارشد، پتانسیل ایجاد انشقاق و اختلاف بین گروه‌های فرعی شرکت را زیاد می‌کند. نویسندگان دیگر مثل آکواچ (2011)، فرض را بر ظرفیت خانواده برای تاثیر گذاشتن روی مدیریت می‌گذارد. این مقاله، قصد دارد تا با برگزیدن یک معیار دسته‌بندی بی طرف، به تناقض فوق الاشاره پایان ببخشید. به این وسیله، در این مقاله، معیار تعریف و دسته‌بندی یک کسب‌وکار خانوادگی توسط روجو رامیرز، دیگو سوتو و لوپز دلگادو (2011) با در نظر داشتن موارد بی طرفانه و تکرارشونده نوشته شده است.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  رفتار کسب‌و‌کار خانوادگی و غیرخانوادگی در بخش مشروبات: یک مطالعه مقایسه‌ای

چکیده انگلیسی

El propósito de este estudio es explorar las principales diferencias en las variables clave de las empresas vitivinícolas en vista de su consideración como una empresa familiar en España. Utilizando una base de datos de 520 bodegas con las principales variables utilizadas en la literatura, este trabajo analiza las diferencias entre ser una bodega familiar o no familiar sobre el desempeño, el tamaño y la estructura de la deuda. Las empresas fueron clasificadas como familiares o no familiares, para posteriormente realizar un test de medias para todas las variables clave entre ambos grupos. Este estudio sugiere que existen diferencias significativas entre las empresas familiares y las no familiares en la rentabilidad económica (ROA) y en el margen de beneficios, que son mayores en el caso de empresas clasificadas como empresas familiares y en la relación de deuda y deuda relativa, los cuales son más altas en compañías consideradas no familiares. Las variables restantes son estadísticamente iguales. Los mejores márgenes en las empresas familiares podrían deberse a las ventajas en los precios derivados de los productos o marcas ofrecidas o a los menores costes de agencia que pueden conducir a una mejora en los costes de gestión, lo que explica tales diferencias. Además, la menor exposición al riesgo que llevaría a las empresas familiares a optar por fórmulas de apalancamiento menos riesgosas que conducirían a un aumento de la financiación a largo plazo podría explicar por qué estas ventajas no se reflejan en la rentabilidad financiera (ROE).