دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 2170
ترجمه فارسی عنوان مقاله

اثر تبلیغات مستقیم تلویزیونی و مجلاتی برای مشتری روی استفاده از داروی ضد افسردگی

عنوان انگلیسی
The impact of direct-to-consumer television and magazine advertising on antidepressant use
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
2170 2012 14 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Journal of Health Economics, Volume 31, Issue 5, September 2012, Pages 705–718

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلید واژه ها

1-مقدمه

2- اهداف بررسی 

3- پیش زمینه

3-1 شیوع افسردگی در بین مردم ایالات متحده

3-2 اثر DTCA روی رفتار تجویز و مصرف

3-2-1 بازار داروهای ضدافسردگی

3-2-2 بازار داروهای تجویزی عمومی

4-اطلاعات

4-1-اطلاعات فردی

4-2-تبلیغات تلویزیونی DTC

4-3-تبلیغات DTCمجلاتی

5-روش‌ها

5-1- سنجش مقدار مواجهه با تبلیغات

5-2-استراتژی شناسایی

5-3- مشخصات تجربی

6- توصیف نمونه

7– نتایج

جدول 1- آماره های توصیفی: تمامی پاسخ دهنده‌ها

7-1- اثرات تعاملی بین مواجهه DTCA مجله و تلویزیون

7-2- در چه مکانی از طیف بیماری این اثرات واقع می‌شوند؟

جدول 2- آماره‌های توصیفی: پاسخ‌دهندگانی که در برهه‌ای از 12 ماه گذشته دارای افسردگی بودند.

8- خلاصه و بحث

جدول 3- اثر مواجه DTCA بر استفاده از داروهای ضد افسردگی

جدول 4- اثر مواجهه DTCA بر استفاده از داروهای ضد افسردگی، مردان و زنان

جدول 5- اثر تعامل مواجه DTCA  مجله و تلویزیون در استفاده از داروهای ضد افسردگی، مقیاس‌های مواجهه غیر خطی و خطی

جدول 6- اثر مواجهه DTCA مجله و تلویزیون در استفاده از داروهای ضد افسردگی: نتایج با شدت افسردگی، مردان و زنان

ضمیمه الف

شکل الف -1. نمودار ستونی نمایش تبلیغات

جدول الف-1. اثر قرار گرفتن در معرض تبلیغات مستقیم تلویزیونی روی استفاده از داروها ضدافسردگی : نتایج کامل.

جدول الف-2. اثر قرارگرفتن در معرض تبلیغات مستقیم روی استفاده از داروهای ضدافسردگی. نتایج بدست آمده از دهک نمایش تبلیغات.
ترجمه کلمات کلیدی
- افسردگی - تبلیغات - مجله - تلویزیون - دارویی -
کلمات کلیدی انگلیسی
Depression,DTC advertising,Magazine,Television,Pharmaceutical,
ترجمه چکیده
اثر ارائه تبلیغات مستقیم (DTCA) داروهای ضد افسردگی را روی استفاده فردی از این داروها در بین افراد مبتلا به افسردگی بررسی میکنیم. تحقیقات پیشین صرفا به ایجاد ارتباط بین حجم یا مخارج تبلیغات در سطح بازار یا سطح ملی با سطح استفاده فردی یا ملی از داروها تکیه داشت. این اولین پژوهشی است که اثر اعلان عمومی تبلیغات مستقیم فردی را روی استفاده فردی از داروهای ضد افسردگی و روی استفاده فردی در هر رده دارویی تخمین میزند، اثر نسبی و متقابل تبلیغات مستقیم برای مشتری را در دو محیط مختلف از بین همهی ردههای دارویی مورد توجه قرار داده و ناهماهنگی اثر را در بین جوامع مختلف در یک چهارچوب اقتصادسنجی در بازار داروهای ضد افسردگی مورد ملاحظه قرار میدهد. محدودیتهای مهمی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. برخلاف تحقیقات سطح بازار که از اطلاعات ماهیانه استفاده میکند، ما محدود به استفاده از دادههای سالیانه هستیم. سنجش ما از پتانسیل ارائهی تبلیغات، با این فرض انجام می شود که الگوهای مصرف رسانه در طول یک سال ثابت است. ضمنا قادر نیستیم اثر تبلیغات روی استفاده از داروهای ضد افسردگی را برای شرایطی بغیر از افسردگی از جمله اختلالات اضطراب بررسی کنیم. دریافتیم که از لحاظ آماری و اقتصادی، تبلیغات مستقیم برای مشتری بطور چشمگیری روی استفاده از داروهای ضد افسردگی تاثیرگذار است که این اثرات هم در تبلیغ تلویزیونی و هم مجلاتی وجود دارد ولی به نظر نمی رسد که اثر متقابل داشته باشند. اثر تبلیغات در رسانه های نوشتاری (مجلاتی) روی زنان قویتر از مردان است ولی در تلویزیون تقریبا تاثیری برابر روی زنان و مردان دارد. ضمنا بر گروههایی که به افسردگی شدیدتری دچارند تاثیر قویتری دارد. از آغاز مواجه با تبلیغات تلویزیونی رشد 6 تا 10 درصدی در استفاده از داروهای ضد افسردگی رشد وجود داشته، که این مقدار برای تبلیغات مجلاتی بین 3 تا 4 درصد بوده است.
ترجمه مقدمه
ایالات متحده و نیوزیلند تنها کشورهایی هستند که اجازه تبلیغ مستقیم برای مشتری(DTCA)را برای داروها ضد افسردگی دادهاند و این کار با مناقشات مهمی همراه است. تبلیغ مستقیم برای مشتری(DTCA) از اوایل دهه‌ی 1980 در ایالات متحده شروع شد و از آن زمان تا کنون توسط سازمان غذا و دارو (FDA) دستخوش توسعه‌ی استانداردهای کنترل تنظیمی بوده است. از وقتی که در سال 1997، تغییراتی در دستورالعمل FDA برای کاهش و شفاف سازی محدودیتهای تبلیغات مستقیم برای مشتری، خصوصا در محیط تلویزیون انجام شد، صنعتی چند میلیارد دلاری از این میان حاصل میشد. این مطلب بویژه برای دورهی زمانی بین سالهای 1997 تا 2005 صادق است که هزینههای DTCA به اندازه‌ی 296.4 رشد داشته، در حالی که تبلیغات هدف گذاری شدهبرای متخصصان تنها 86 درصد افزایش یافته داشت. براساس دادههای شرکت نیلسن، طی مدت زمان 2008 تا 2009، هزینه های DTCA 1.9 درصد یعنی 4.51 میلیارد دلار رشد داشت در حالی که مخارج تلویزیون 0.6 درصد یعنی 3 میلیار دلار افزایش یافت. پس از گذشت دو دهه از DTCA، ارزیابی اثرات این عمل، خصوصا در بزرگترین ردههای دارویی (مانند داروهای ضدافسردگی)، با استفاده از روشهای جدید تشریح هدف گذاری اختصاص تبلیغ توسط تاجران از اهمیت زیادی برخوردار است. داروهای ضدافسردگی دومین دسته از داروهای پرمصرف در ایالات متحده هستند (دومین پس از استاتینها) و افسردگی در یک سال حدود 15 میلیون امریکایی را تحت تاثیر قرار می دهد. علیرغم فروش بالای داروهای ضدافسردگی، تخمین زده می شود 50 تا 66 درصد از این افرادهیچ دارویی مصرف نمیکنند. امروزه، افسردگی بییشترین عامل از کارافتادگی در ایالات متحده و نیز دیگر کشورها است. افسردگی نسبت به دیگر اختلالات فیزیکی بیشتری عامل کارگریزی در آمریکا محسوب میشود و هر ساله 51 میلیارد دلار از طریق کاهش سودآوری به کارفرمایان ضرر زده و سهم بالایی در صورت حساب‌های مربوط به هزینه های درمانی و دارویی دارد. DTCAاز همان ابتدا بحث های شدیدی را بین گروههای ذینفع و محققان خارجی و داخلی در خصوص اثر بالقوه روی تصمیم سازی و معلومات مشتری، رفتار نسخه نویسی پزشکان، مصرف دارو، قیمت دارو و در اصل در سلامت عمومی جامعه به راه انداخت. هرچند سازمان غذا و دارو توازن عادلانه ای را در ارائه ی مزایا و خطرات DTCAپیش برد، گرایش عمومی به DTCAبلاتکلیف و بحث‌برانگیز باقی ماند. شاید تصویب قانون پیشنهادی در اتحادیه اروپا (EU) و کانادا دروازه جدیدی را به روی این نوع از بازاریابی و بصورت بسیار گستردهتری نسبت به دیگر کشورها، بگشاید. کمیتهی اروپایی که شاخهی اجراییِ اتحادیه ی اروپا است، اخیرا خبر از قانونی پیشنهادی داده که شامل مقررات رفع تحریم های کنونی در حوزهی تبلیغات مستقیم برای مشتری از طریق تلویزیون، رادیو و رسانههای نوشتاری می شود. قید مشابهی هم در اصلاحیه ی قانون غذا و داروهای کانادایی آمده که تحریمهای کانادا را از روی همین رسانهها بر میدارد. از سوی دیگر، نیوزیلند نیز تنها کشوری است که با وجودشرایط تحریم این عمل در سال 2006، در کنار ایالات متحده مجوز تبلیغات مستقیم برای مشتری را صادر کرده است. طرفداران تبلیغات مستقیم مزایای آن را برجسته می کنند که شامل افزایش آگاهی نسبت به بیماریها، آموزش بیماران درباره گزینههای درمان، تهییج بیماران به تماس با پزشکانشان و انجام گفتگو در خصوص نگرانیهای سلامتی، افزایش احتمال دریافت درمان مناسب برای شرایطی است که پیوسته تحت مراحل تشخیصی و تحت درمان هستند و تشویق برای پذیرش تجویز رژیمهای درمان دارویی است. افراد دیگری به علت موضوعات قانونی و کارایی از DTCAحمایت می کنند. سازمان تبلیغات آمریکا معتقد است که هر گونه مجوز قانونیدر حوزهDTCA، متمم اول قانونِ حفاظت از آزادی بیان را نقض می‌کند. همچنین، این استدلال که DTCAانتشار اطلاعات نسبت به بازارهای نیازمند اطلاعات مانند داروسازی‌ها را کارآمدتر می نماید نیز این نقطه نظر را تقویت می‌کند. مخالفین DTCA ادعا می کنند که تبلیغات، اطلاعات سلامتی را تحریف کرده و تنها بخشی از حقایق را در خصوص شرایط و درمان‌ها بیان می‌کند و مشتریان را با احساسی نادرست درباره اثر بخشی درمان‌های دارویی رها می‌سازد. آنها اشاره دارند که تبلیغات خطرات داروها را به طور کامل اعلان نمی‌کند و درباره ی شیوع شرایط سلامتی مبالغه می کند. علاوه بر این، مخالفین در خصوص اینکه مقررات سازمان غذا و دارو DTCA را ملزم به ارائه راه‌حل‌های دارویی ارزان تر و به صورت بالقوه موثرتر مانند درمان‌های بدون نسخه (اُ تی سی) و عمومی نمی‌کند نیز انتقاداتی را مطرح میکنند. مباحث دیگر بر روی نقش DTCA در مخارج سلامتی مشتری تمرکز دارد. برخی تحقیقات نشان می‌دهد که DTCA پزشکان را برای تجویز داروهای جدید، گران‌ قیمت و اغلب تنها با اثر ناچیز تحت فشار قرار می‌دهد که این قضیه، رابطه پزشک با بیمار را دچار مشکل کرده و تقضای بیش از حد برای تجویز دارو ایجاد می‌کند. تحقیق دیگری بررسی می‌کند که آیا DTCA منافع سازنده خاصی را در مقابل رقبای دیگر تامین می‌کند یا می‌تواند اثر توسعه‌ی درمانی داشته باشد.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  اثر تبلیغات مستقیم تلویزیونی و مجلاتی برای مشتری روی استفاده از داروی ضد افسردگی

چکیده انگلیسی

We examine whether exposure to direct-to-consumer advertising (DTCA) for antidepressant drugs affects individual use of these medications among those suffering from depression. Prior studies have almost exclusively relied on making connections between national or market-level advertising volume/expenditures and national or individual-level usage of medications. This is the first study to: estimate the impact of individual-level exposure to DTCA on individual-level use of antidepressants; estimate the impact of individual-level exposure to television DTCA on individual-level use in any drug class; consider the relative and interactive impact of DTCA in two different media in any drug class; and, consider the heterogeneity of impact among different populations in an econometric framework in the antidepressant market. There are also important limitations to note. Unlike prior market level studies that use monthly data, we are limited to aggregated annual data. Our measures of potential advertising exposure are constructed assuming that media consumption patterns are stable during the year. We are also not able to study the impact of advertising on use of antidepressants for conditions other than depression, such as anxiety disorders. We find that: DTCA impacts antidepressant use in a statistically and economically significant manner; that these effects are present in both television and magazine advertising exposure but do not appear to have interactive effects; are stronger for women than for men in the magazine medium, but are about equally strong for men and women in the TV medium; and, are somewhat stronger for groups suffering from more severe forms of depression. The overall size of the effect is a 6–10 percentage point increase in antidepressant use from being exposed to television advertising; the corresponding magazine effects are between 3 and 4 percentage points.

مقدمه انگلیسی

The United States and New Zealand are the only two countries that allow direct-to-consumer advertising (DTCA) of prescription drugs, and the practice is surrounded by substantial controversy. DTCA started in the U.S. in the early 1980s and since that time has been subject to evolving regulatory control standards by the Food and Drug Administration (FDA). Since a 1997 change in FDA regulations that clarified and relaxed restrictions on DTCA, especially in the medium of television, the practice has burgeoned into a multi-billion-dollar industry. This is particularly true of the period between 1997 and 2005, when spending on DTCA increased by 296.4 percent while advertising aimed at physicians increased by only 86 percent. According to the Nielsen Company data, overall DTCA spending increased 1.9 percent to $4.51 billion during the period 2008–2009, while television spending was up 0.6 percent to nearly $3 billion (PharmaLive, 2010). After more than two decades of DTCA, it is important to assess the effects of this practice, especially in the largest drug classes (such as antidepressants), using new methods of accounting for targeting of ad placement by marketers. Antidepressants are the second largest drug class in the U.S. (second only to statins), and depression affects close to 15 million American adults in a given year (National Institute of Mental Health, 2008a). Despite the high sales of antidepressants, 50–66 percent of those with depression are estimated to receive no treatment (Kahn and Meyer, 2006 and Kessler et al., 2003). Depression is currently the leading cause of disability in the U.S. as well as other countries (World Health Organization, 2005). It results in more absenteeism than almost any other physical disorder, costs employers in the U.S. more than $51 billion per year in lost productivity, and contributes to the high cost of medical and pharmaceutical bills (Cross, 2004).

نتیجه گیری انگلیسی

In this paper we test the hypothesis that exposure to DTCA for a popular class of prescription medication—antidepressants—affects individual use of these medications. We also test whether the ads have a different effect depending on the mass communication medium in which they appear (magazines versus television), whether there is a differential effect for men versus women, for severe versus milder cases of the illness, and whether there is an interactive effect between magazine and television DTCA exposure. Ours is the first study to: consider the impact of individual-level exposure to DTCA on use of antidepressants; consider the impact of television DTCA in an individual-level study; consider individual-level impacts by severity of disease; and compare the effects (and interactive effects) of exposure through two different media. Most prior work has relied on market-level exposure data, which assumes that each individual is exposed to the same level of advertising. However, market level studies have been able to use monthly data, while our data is annual. Our identifying variation comes from a model that is suitable for producing causal conclusions as we are able to control for targeting by including TV and magazine category (or program) fixed effects and a large list of other variables known to marketers. While our strategy minimizes bias, we acknowledge that some forms of bias are still possible. That is, there could be two people with the same number of total TV hours who each watch Seinfeld and Law and Order, but one watches relatively more Law and Order. Since we do not control for how the total time is split between categories, there could be unobserved heterogeneity in depression severity or some other unobservable between the two types of people that is correlated with the ad exposure measure and also correlated with the dependent variable. We argue that by also including in our model detailed demographic controls used by marketers that would capture some of this remaining heterogeneity, we have minimizes such possibilities.