استفاده از تحقیقات بازاریابی در کیفیت نظر و عمل زندگی

کیفیت زندگی را می توان هم از یک رویکرد عینی (با استفاده از شاخص های اقتصاد کلان) و هم از یک رویکرد ذهنی (اشاره به سطح رضایت فرد) تعریف کرد، بنابراین روش تحقیق مورد نیاز در هر دو مورد بسیار متفاوت می باشد. این مقاله با ارائه روش های تحقیقات بازاریابی از نقطه نظر تئوری شروع می شود، با تاکید بر ویژگی های خاص آنها برای پژوهش کیفیت زندگی (QOL). بخش دوم این مقاله با تاکید بر چشم انداز عملی از تجزیه و تحلیل کیفیت زندگی، مطالعات در این زمینه را در سه گروه طبقه بندی می کند: تحقیقات بازاری که کاملا به مطالعه کیفیت زندگی اختصاص داده شده، تحقیقات بازاریابی است که یک موضوع بسیار گسترده تر اجتماعی و اقتصادی (کیفیت زندگی شامل) را مورد توجه قرار می دهد و مطالعات کیفیت زندگی که نتایج حاصل از مطالعات بازاریابی با داده های آماری اقتصاد کلان را ترکیب می کند.

با توجه به نگرانیهای جهانی برای توسعه پایدار در سیاستهای داخلی و خارجی، مفهوم مطالعه کیفیت زندگی به عنوان یک پیش نیاز به منظور درک بهتر محیط خاص بازار و سپس به کار بردن یک استراتژی پیوسته بهبود کیفیت زندگی، مطرح می شود. کیفیت زندگی به عنوان یک ادراک انتزاعی از یک شخص از شرایط عینی زندگی که موجود است، تعریف می شود. این تعریف دو رویکرد را در تئوری کیفیت زندگی برجسته می سازد: عینی و ذهنی. آر کوستانزا با ترکیب این دو رویکرد کیفیت زندگی را اینگونه تعریف میکند «مقداری که نیازهای عینی فرد در ارتباط با ادراکات فرد و گروه از وضع ذهنی موجود ارضا می شود». نیازهای عینی اشاره دارد به امرار معاش، تولید مثل، امنیت، محبت و غیره در حالی که ادراک ذهنی با نیاز شادی، رضایت از زندگی و سودمندی شخصی ارتباط دارد. ما چه کیفیت زندگی را به عنوان یک کل و یا یکی از ابعاد / روش های آن را مورد مطالعه قرار دهیم، در عمل نشان داده شده است که نیاز مبرمی به یک فرایند پژوهش نظام مند، در نتیجه نیاز به تحقیقات بازاریابی، با تمام روش ها و تکنیک هاوجود دارد که سطح بالاتری از دقت و مرتبط بودن را به اطلاعات جمع آوری شده به دست میدهد.