ترجمه فارسی عنوان مقاله
کلیشههای جنسیت-نقش در ارتباطات بازاریابی اجتماعی یکپارچه: تاثیر بر نگرشهای نسبت به تبلیغات
عنوان انگلیسی
Gender-role stereotypes in integrated social marketing communication: Influence on attitudes towards the ad
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
28982 | 2013 | 8 صفحه PDF |
منبع
![الزویر - ساینس دایرکت دانلود مقاله ساینس دایرکت - الزویر](https://isiarticles.com/bundles/Article/front/images/Elsevier-Logo.png)
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Australasian Marketing Journal (AMJ), Volume 21, Issue 3, August 2013, Pages 168–175
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
مقدمه
پسزمینه
مبنای نظری
روش
انتخاب نمونه و طراحی
اندازهگیری
نگرش نسبت به آگهی
محرک تبلیغات
جدول ۱. اقلام شامل شده در نگرش نسبت به مقیاس آگهی
بررسی بکارگیری
روش کار
نتایج
بررسی بکارگیری
چدول ۲. میانگین و مقادیر t برای نگرشهای شرکتکنندگان نسبت به اینکه تا چه حد رفتارهای بکار رفته، روابط جنسی ناخوشایند و خشونت فیریکی همسر برای هر یک از جنسیتها محتمل و متجانس است.
مقایسه نگرشهای تبلیغات نسبت به تبلیغات تجربی و کنترل
آزمایش فرضیه یک آ
آزمایش فرضیه 1b
آزمایش فرضیه ۲
جدول ۳. میزان میانگین و مقادیر T برای مقایسه نگرشها میان آگهیهای تجربی و کنترل
بحث
نتیجه گیری و استباطها
جدول ۴. میزان میانگین و مقادیر F برای نگرشهای شناختی و عاطفی نسبت به آگهی به عنوان تابعی از رفتار ترسیم شده و جنسیت کاراکتر
جدول ۵. میزان میانگین برای نگرشهای شناختی نسبت به آگهی رابطه جنسی ناخوشایند به عنوان تابعی از جنسیت مشارکت کننده و جنسیت کاراکتر
جدول ۶. میزان میانگین و مقادیر F برای نگرش مشارکت کنندگان نسبت به آگهی به عنوان تابعی از محتوای کلیشهای
جدول ۷. نگرش شناختی مرد و زن به عنوان تابعی از محتوای کلیشهای
مقدمه
پسزمینه
مبنای نظری
روش
انتخاب نمونه و طراحی
اندازهگیری
نگرش نسبت به آگهی
محرک تبلیغات
جدول ۱. اقلام شامل شده در نگرش نسبت به مقیاس آگهی
بررسی بکارگیری
روش کار
نتایج
بررسی بکارگیری
چدول ۲. میانگین و مقادیر t برای نگرشهای شرکتکنندگان نسبت به اینکه تا چه حد رفتارهای بکار رفته، روابط جنسی ناخوشایند و خشونت فیریکی همسر برای هر یک از جنسیتها محتمل و متجانس است.
مقایسه نگرشهای تبلیغات نسبت به تبلیغات تجربی و کنترل
آزمایش فرضیه یک آ
آزمایش فرضیه 1b
آزمایش فرضیه ۲
جدول ۳. میزان میانگین و مقادیر T برای مقایسه نگرشها میان آگهیهای تجربی و کنترل
بحث
نتیجه گیری و استباطها
جدول ۴. میزان میانگین و مقادیر F برای نگرشهای شناختی و عاطفی نسبت به آگهی به عنوان تابعی از رفتار ترسیم شده و جنسیت کاراکتر
جدول ۵. میزان میانگین برای نگرشهای شناختی نسبت به آگهی رابطه جنسی ناخوشایند به عنوان تابعی از جنسیت مشارکت کننده و جنسیت کاراکتر
جدول ۶. میزان میانگین و مقادیر F برای نگرش مشارکت کنندگان نسبت به آگهی به عنوان تابعی از محتوای کلیشهای
جدول ۷. نگرش شناختی مرد و زن به عنوان تابعی از محتوای کلیشهای
ترجمه کلمات کلیدی
بازاریابی اجتماعی -
ارتباطات یکپارچه شده بازاریابی اجتماعی -
نگرش های عاطفی و شناختی -
اصول اخلاقی -
کلیشه های نقش - جنسیتی
کلمات کلیدی انگلیسی
Social marketing,
Integrated social marketing communication,
Affective and cognitive attitudes,
Ethics,
Gender-role stereotypes
ترجمه چکیده
این مطالعه تاثیر تعاریف کلیشهای جنسیت-نقش را بر روی نگرشها نسبت به ارتباطات بازاریابی اجتماعی یکپارچه (ISMC) از طریق یک برنامه کاربردی تئوری جنسیت-نقش و مدل کنترل کلیشه مورد بررسی قرار میدهد. یک صد و هفتاد و پنج شرکتکننده فرمهای ارزیابی را پر کردند که نگرشهای شناختی و عاطفی آنان را نسبت به چهار آگهی تبلیغاتی اندازهگیری میکرد که در تناسب جنسیت-نقش (متجانس / نامتجانس) و محتوای کلیشهای (پدرسالاری / تحقیرآمیز) متنوع بودند. تبلیغات مردی مرتکب خشونت علیه همسر (متجانس / تحقیرآمیز)، زن مرتکب خشونت علیه همسر (نامتجانس / تحقیرآمیز)، تجربه یک رابطه جنسی ناخوشایند توسط یک زن (متجانس / پدرسالاری) و تجربه یک رابطه جنسی ناخوشایند توسط یک مرد (نامتجانس / پدرسالاری) را هدف گرفته بود. یافتهها نشان داد نگرش شناختی بیشتر سازگار بودند هنگامی که جنسیت کاراکتر مجسم شده و رفتار هدف با کلیشههای جنسیت-نقش سازگاری داشتند. نگرشهای عاطفی به عنوان تابعی از عملکرد محتوای کلیشهای متنوع بودند. نگرشهای عاطفی شرکتکنندگان بیشتر با تبلیغاتی سازگاری داشت که رفتار پدرسالاری را در مقایسه با رفتار تحقیرآمیز مجسم کرده بودند. یافتهها نقش نگرش عاطفی را در ارزیابی تبلیغات ISMC مورد پرسش قرار داده و سوالاتی اخلاقی در رابطه با بازاریابی اجتماعی عنوان میکنند.
ترجمه مقدمه
بازاریابی اجتماعی یک ابزار سلامتی عمومی محبوب است که مهارتهای بازاریابی را به منظور دستیابی به پیآمدهای مطلوب اجتماعی بکار میگیرد (دونوان، ۲۰۱۱). بازاریابهای اجتماعی تنوعی از رفتارها از جمله اعمال فیزیکی، واکسن زدن، شیر مادر و خوراک سالم را هدف قرار میدهند. با افزایش بازاریابی اجتماعی محدوده مسایل نیز همراه با آن بیشتر شده است (گریر و بریانت، ۲۰۰۵) و در نتیجه تبلیغات رسانههای جمعی عرضه شده از طریق ارتباطات بازاریابی اجتماعی یکپارچه به عموم مردم (آلدن و همکاران، ۲۰۱۱) رفتارهایی را هدف قرار داده است که متناقض با باورهای کلیشهای غالب از رفتار مناسب جنسی است. برای مثال «یکی از سه کمپین» که در استرالیا اجرا شد خشونت زنان علیه مردان را هدف قرار داده (یکی از سه کمپین)؛ بطور گستردهای این باور تثبیت شده را به چالش کشیده بود که خشونت همسر (IPV) عمدتا یک رفتار مردانه است. بعلاوه استفاده از کمپینها برای هدف قرار دادن زنان مرتکب خشونت احتمالا رو به افزایش است. پیشنهادات اخیر برای بهبود یافتن کمپینهای بازاریابی اجتماعی که IPV را هدف قرار داده اند، محدوده متنوعتری از رفتارهای خشونت آمیز را پوشش داده و زنان را به عنوان مرتکب خشونت و مردان را به عنوان قربانی به نمایش گذاشته اند (سیسمارو و همکاران، ۲۰۱۰).
تحقیقات تجربی بررسی کننده پاسخ عمومی به ترسیم باورهای کلیشهای به چالش کشیده شده بسیار کم است. با این حال شواهد حکایتی اظهار میکنند که پاسخ عمومی به این آگهیهای تبلیغاتی دور از انتظار باشد. برای مثال در پاسخ به کمپین «خشونت علیه مردان را متوقف کنید» اعضای اجتماع، تبلیغات مطالب هجوآمیز بسیاری در سایتهای رسانه جمعی عمومی (برای مثال یوتیوب) منتشر کرده، خشونت علیه مردان را به شوخی گرفته بودند. چنین پاسخهای استهزاء آمیزی خلاف هدف اصلی بازاریابی اجتماعی بود که با مبتذل کردن اهمیت مشکل رفتاری و افزایش نگرانیهای اخلاقی پیرامون تاثیر تبلیغات ISMC رسانههای جمعی صورت گرفت.
مطالعه تجربی پیشرو نگرشها را نسبت به رفتارهای مورد هدف ISMC را مورد بررسی قرار میدهد که با باورهای کلیشهای غالب جنسیت-نقش نامتجانس اند. به ویژه ما نگرش دانشجویان را نسبت به ISMC که IPV و ISMC که رابطه جنسی ناخوشایند را هدف قرار داده بود ارزیابی کرده و برای هر دو رفتار هدف دو آگهی تبلیغاتی ترسیم کردیم. یک آگهی با بازیگر اصلی مرد و دیگری با بازیگر اصلی زن. تحقیقات پیشین نشان داده است که هر دو رفتار در میان دانشجویان نمونه شایع بوده است. برای مثال رابرتسون و هورچاور (۲۰۰۷) دریافتند که یک به چهار مرد و زن دانشجویان دانشگاه نیوزیلند مرتکب IPV در سال گذشته شده اند. بعلاوه رواج بالایی از IPV در میان دانشجویان نمونه در طول دنیای غرب مشاهده شده است. استراوس (۲۰۰۴) میزان بالایی از IPV مرتکب شده توسط دانشجویان مرد و زن را در ۱۶ کشور مختلف گزارش کرده است. طبق گزارش او میانگین تعداد دانشجویان مرتکب IPV در سرتاسر دانشگاهها در یک سال۲۹٪ بوده است. رابطه جنسی ناخوشایند نیز یک رفتار غالب در میان دانشجویان دانشگاهی بود. مکگی و کیپری (۲۰۰۴) دریافتند ۱۸٪ از مردان و ۱۴.۷٪ از زنان دانشجوی دانشگاهی در نیوزیلند در طول یک دوره سه ماهه رابطه جنسی ناخوشایند را تجربه کرده اند.