ریسک قیمت انرژی و پایداری جنبه تقاضای زنجیره تامین

انرژی یکی از ورودیهای حیاتی برای صنایع تولیدی محسوب می شود. همچنانکه تولید بطرز روزافزونی قطعه قطعه می شود، مدیریت ورودیها در امتداد زنجیره تامین یکی از عوامل مهم برای ثبات و رقابت پذیری شرکتهای خصوصی و زنجیره بزرگتر می باشد. سیستمهای تامین پایدار به تغییراتی در چگونگی اداره شدن انرژی، بویژه در جهت تضمین امنیت انرژی، نیاز دارند. قیمتهای صنعتی درحال افزایش و فوق العاده نوسان دار، ریسکهای قیمت تکنیکی را برای شرکتهای خصوصی و زنجیره تامینی که آنها در آن قرار دارند، بوجود می آورند. مقایسه ای بین مدیریت نوسان قیمت فلز و انرژی در صنعت فرآوری فلزات متوسط (IMP) در وست میدلند انگلستان انجام گرفته است. نتایج، واریانس قابل توجهی را بین مدیریت ریسک قیمت ورودیها بخاطر ساختار بازار عرضه، زمینه سیاسی – اقتصادی انرژی بعنوان یک منبع کربن و کنوانسیونهای صنعتی در این بخش نشان می دهند. وابستگی متقابل بین عوامل اقتصادی در زنجیره تامین طرف تقاضا می تواند برای رقابت پذیری شرکت و زنجیره تامین، از قابلیت گرفته تا انتقال، یا سهام، تغییرات قیمت در ورودیهای انرژی از طریق زنجیره تامین، ایجاد ریسک نماید. این یکی از جنبه های مهم امنیت انرژی در زنجیره های طرف تقاضا می باشد که پایداری فعالیت سنعتی را تهدید می کند.

امنیت انرژی، رویکرد جامعی نسبت به عرضه و تقاضای سیستمهای انرژی دارد. مصرف انرژی یکی از جنبه های مهم و روز به روز مرتبط تری با امنیت انرژی می باشد. امنیت انرژی بتدریج رقابت پذیری اقتصاد ملی را به چالش می کشد، اما یکی از مسائل وابسته به بخش و همچنین در سطح شرکتی نیز می باشد. در کشورها، امنیت انرژی بخصوص برای فعالیتهای متمرکز اقتصادی که در زنجیره های تامین تولید پیشرفته، بطور مثال هوا فضا و خودرو، نقش مهمی را ایفا می کنند، و تقریبا 70% مصرف انرژی صنعتی را به خود اختصاص می دهند، مهم می باشد. در سطح شرکتی، امنیت انرژی و نوسانات مربوط به آن، عدم قطعیت را افزایش داده و ممکن است سرمایه گذاری روی تجهیزات سرمایه و تحقیق و توسعه را تضعیف نمایند. وقتی که محیط انرژی تغییر می کند و ورودیهای انرژی کم هزینه، ثابت و پایدار تضمین شده نیستند، وابستگی متقابل انرژی و عملکرد سیستمهای تولید، و شرکتهای درون آنها، باید در مدیریت زنجیره تامین دخالت داده شوند. انرژی (گاز یا برق) خریداری شده برای تولید، از سال 2002 تحت تاثیر افزایش قیمت شدید جهانی قرار گرفته است. هزینه های انرژی برای اتحادیه اروپا (EU) تنها در سال 2012 به میزان 5.8% افزایش یافته اند و طی پنج سال گذشته در سراسر EU بطور متوسط دائما درحال افزایش بوده اند. در انگلستان (UK) از سال 2004 تاکنون تحولی بسوی قیمتهای عمده بالاتر و پرنوسان تری برای گاز وجود داشته است، که این امر باعث بوجود آمدن بازار قیمت خرده فروشی نسبتا پرنوسانی شده است. انگلستان، نسبت به EU و کشورهای سازمانی برای شرکتها و توسعه اقتادی (OECD) (22 کشور با داده های موجود انتخاب شدند) دارای چهارمین نرخ خرده فروشی پرنوسان گاز و برق می باشد: انحراف معیار سیاهه قیمت طبیعی سالانه بین سالهای 1990 تا 2010 اندکی کمتر از 30% برای برق و 45% برای گاز می باشد. نوسان قیمت با تبدیل شدن به یکی از خصوصیات دائمی بازارهای گاز منطقه و تحول در مقیاس بزرگ بسوی استفاده از گاز بعنوان یک سوخت پشتیبان برای تولید الکتریسیته پایدار، بطرز روز افزونی نوسان تقاضا را بالا می برد. هرچند قیمت گاز در ایالات متحده از زمان توسعه منابع گاز آزاد به میزان قابل توجهی کاهش یافته است، ظرفیت ذخیره سازی محدود در انگلستان به این معنی است که احتمال کمی وجود دارد که توسعه آن در UK قیمت گاز را بطرز قابل توجهی ثابت نگاه دارد. پیش بینی شده است که تقاضای جهانی برای انرژِی طی دهه های آتی به میزان فوق العاده ای افزایش یابد، که قابل توجه ترین آنها از اقتصادهای درحال ظهور نشات می گیرند. در کنار این، پیش بینی می شود که تفاوت قیمت منطقه ای، بخصوص الکتریسیته، حداقل تا سال 2035 قابل توجه خواهد بود، که این موضوع بر تفاوتهای رقابتی در پایگاههای صنعتی اقتصادهای جهانی تاکید می کند. مصرف انرژی در زنجیره تولید، بعنوان یک چیز لجیستیک بجای یک نگرانی استراتژیک برای عملکرد زنجیره تامین تصور می شود، زیرا سیستمهای تولیدی برمبنای فرض ورودیهای انرژی موجود و مقرون به صرفه ساخته شده اند. اگرچه، اینک تمرکز روز افزونی بر نقش انرژی در تاثیرگذاری بروی بهره وری و رقابت پذیری یک زنجیره تامین وجود دارد. توجه خاصی به پتانسیل تکنیکهای مدیریتی جنبه تقاضا، از جمله کارآئی انرزی محصولات و فرآیند، مصرف پاسخگوی انرژی در واکنش به سیگنالهای بازار از طریق اندازه گیریهای هوشمند و تکنولوژیهای جایگزین و همچنین بصورت جریانهای ایجاد کننده درآمد، چه غیرمستقیم از طریق فرآیند تولید یا مستقیما از تکنولوژیهای انرژی جایگزین، ارائه شده است. اگرچه، این تکنیکهای مدیریت جنبه تقاضا، از میزان آسیب پذیری سیستمهای تولیدی در برابر امنیت انرژی نمی کاهند: وقتی سستی از سیستم برداشته شود و ارزش نسبی انرژِی قابل توجه تر گردد، وابسته بودن به انرژی در سیستم تولید افزایش می یابد. خصوصیات تقاضا و وابستگی، در شکل دادن آسیب پذیری زنجیره تامین جنبه تقاضا نسبت به موجود بودن و مقرون به صرفه بودن منابع انرژی، نقش مهمی را بازی می کنند. از آنجا که زنجیره های تامین بطور روزافزون پیچیده تر می شوند، پتانسیل ریسکهای برای پایداری، اختلال و کارآئی افزایش می یابد. توسعه دستورکارهای سیاسی کاهش کربن، مقررات زدایی بازارهای تامین و بالا رفتن هزینه های انرژی، انرژی را به یک ورودی کالای پیچیده و نوسان داری تبدیل نموده اند، که تحت تاثیر بازارها و مقررات متعددی می باشد. امنیت انرژی بعنوان یک ورودی تولید، تحت تاثیر موجود بودن و مقرون به صرفه بودن قرار دارد، که اغلب به ویژگیهای خاص مصرف وابسته است. امنیت انرژی، ریسکهای متعددی، از جمله ریسکهای تکنولوژیکی، مالی و بارهای نظارتی از طرحهای مالیاتی، فشارهای وارده بر بودجه احتیاطی، مدیریت برند و عملیاتها، را بر تداوم کسب و کار تحمیل می کند. نوسان قیمت، یکی از نگرانیهای نسبی خاص برای امنیت سیستمهای انرژی محسوب می شود زیرا تغییرات بوجود آمده در قسمت ورودیها، یک ریسک تکنیکی را ایجاد می کنند که می تواند از طریق زنجیره تامین تحمیل شده و احتمالا در بخشهای صنعتی مختلفی از اقتصاد تجمع یابد. ریسکهای تکنیکی دارای پیامدهای مستقیمی برای بقای شرکتهای خصوصی و پایداری زنجیره تامین می باشند که از توانائی (عدم توانائی) شرکتها در اداره نمودن قیمت انرژی در درون زنجیره برخاسته می شود. تاثیر نوسان قیمت همچنین در دوره های افزایش قیمت بخاطر برابر شدن تغییرات درصد با ارزشهای پولی بزرگتر، نیز اغراق آمیز است. پیچیدگی زنجیره تامین این ریسک را تشدید می کند زیرا ارتباطات (مبادلات بین شرکتها) و قراردادهای خرید، هم برای ورودیهای تامین و هم محصولات، چگونگی مدیریت و انتقال ریسک در امتداد زنجیره تامین را شکل می دهند. مرکز توجه بروی بررسی جنبه های امنیت انرژی از جمله کنترل، مسئولیت، بین المللی کردن و زمان، مکان و مقیاسی که می توانند قدردانی از امنیت سیستم وسیعتری را بوجود آورند، بوده است. هرچند این جنبه ها باعث ایجاد قدردانی از یک رویکرد سیستمی می شوند که این آنالیز را از طریق زنجیره تامین و در طول زمان و مکان گسترش می دهد، در دخالت دادن وابستگی متقابل در سیستم بین عوامل فردی محدود می باشد؛ حال چه این عامل یک شرکت باشد، چه یک صنعت یا منطقه. این یکی از ویژگیهای متمایز زنجیره تامین طرف تقاضا می باشد. به منظور روشن سازی تاثیر وابستگی متقابل در مصرف انرژی بصورت یک ورودی تولید، مقایسه ای از مدیریت نوسان قیمت فلزات و انرژی در زنجیره تامین جنبه تقاضا ارائه شده است. یک مطالعه موردی درباره صنعت پردازش فلزات متوسط (IMP) در منطقه وست میدلند UK جهت روشن نمودن رویکردهای متفاوت در رابطه با این کالاها و ریسکهای بوجود آمده در زنجیره تامین در اثر آنها، مورد استفاده قرار گرفته است. این صنعت محصولات نیمه تولیدی و اجزائی را برای تولید بعدی و چنین چیزهائی را تولید می کند، این صنعت یک تامین کننده واسط برای تولید کنندگان دیگر و بخشی از سیستم تولید جهانی گسترده می باشد. علاوه بر این، این صنعت یکی از مصرف کنندگان نسبتا بزرگ انرژی بوده و بنابراین یک ورودی مهم است که بطور متوسط نشان دهنده 8.6% از پایه هزینه می باشد. بخش بعدی، طرح کلی روش فرآیند تحقیق را ارائه می دهد، که با بررسی اجمالی از صنعت واسط تولید فلزات در وست میدلند UK ادامه می یابد. سپس یک بررسی اجمالی دقیق از دو ورودی اولیه صنعت ارائه می گردد. بدنبال این، نقش انرژی بعنوان یک ورودی در پایداری زنجیره تامین مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت نظرات ارائه شده نتیجه گیری می شوند.