ترجمه فارسی عنوان مقاله
بررسی نقش تبلیغات و ترفیع فروش در خلق ارزش ویژهی نام تجاری
عنوان انگلیسی
Examining the role of advertising and sales promotions in brand equity creation
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
2025 | 2013 | 8 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Journal of Business Research, Volume 66, Issue 1, January 2013, Pages 115–122
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلیدواژهها
1.مقدمه
2.چارچوب مفهومی
2.1.ارزش ویژهی نام تجاری
2.2.عناصر آمیخته بازاریابی
3.فرضیههای تحقیق
3.1.تبلیغات
شکل 1. مدل مفهومی
3.2.ترفیع فروش
4. روش تحقیق
4.1. انتخاب نمونه و جمعآوری دادهها
4.2. سنجش
5. نتایج
5.1. مدل سنجش
5.2. مدل ساختاری
جدول 1. ساختارها و نتایج سنجشها.
جدول 2. نتایج مدل ساختاری.
6.نتیجهگیری
کلیدواژهها
1.مقدمه
2.چارچوب مفهومی
2.1.ارزش ویژهی نام تجاری
2.2.عناصر آمیخته بازاریابی
3.فرضیههای تحقیق
3.1.تبلیغات
شکل 1. مدل مفهومی
3.2.ترفیع فروش
4. روش تحقیق
4.1. انتخاب نمونه و جمعآوری دادهها
4.2. سنجش
5. نتایج
5.1. مدل سنجش
5.2. مدل ساختاری
جدول 1. ساختارها و نتایج سنجشها.
جدول 2. نتایج مدل ساختاری.
6.نتیجهگیری
ترجمه کلمات کلیدی
- تبلیغات - ترفیع فروش - ابعاد ارزش ویژه برند
کلمات کلیدی انگلیسی
ترجمه چکیده
در این پژوهش روابط بین دو عنصر اصلی برنامههای ارتباطات بازاریابی- تبلیغات و ترفیع فروش – و تاثیرشان بر خلق ارزش ویژهی نام تجاری بررسی میشود. به ویژه، این تحقیق به هزینه تبلیغات و رویکردهای افراد درباره تبلیغات میپردازد. این تحقیق تاثیرات دو نوع ترفیع فروش، ترفیع پولی و غیرپولی، را نیز بررسی میکند. براساس نظرسنجی از 302 مصرفکننده بریتانیایی، نتایج نشان میدهند رویکرد افراد به سمت تبلیغات نقشی اصلی برای تاثیرگذاری ابعاد ارزش ویژهی نام تجاری بازی میکند، در حالی که هزینه تبلیغات برای نامهای تجاری تحت بررسی به بهبود آگاهی از نامتجاری میپردازد اما برای تاثیرگذاری مثبت بر تداعی نامتجاری و کیفیت ادراکی کافی نیست. این مقاله تاثیرات متمایز ترفیع پولی و غیرپولی را بر ارزش ویژهی نام تجاری نشان میدهد. علاوه بر این، نتایج نشان میدهند شرکتها میتوانند فرایند مدیریت ارزش ویژهی نام تجاری را با ملاحظه روابط موجود بین ابعاد متفاوت ارزش ویژهی نام تجاری بهبود دهند.
ترجمه مقدمه
هر دو گروه افراد حرفهای و دانشگاهی ارزش ویژهی نام تجاری را مفهومی مهم تلقی میکنند (کلر و لهمان، 2006). عناصر ارزش ویژهی نام تجاری تاثیرگذاری مثبت بر ادراکات مصرفکننده و رفتارهای خرید متعاقب برای نامتجاری دارند (رینولدز و فیلپس، 2005). بنابراین، برای افزایش احتمال این ارتباطات مثبت و کنترل صحیح نامهای تجاری، شرکتها باید استراتژیهای را توسعه دهند که رشد ارزش ویژهی نام تجاری را تشویق میکند (کلر 2007). در این زمینه، شناسایی عاملهای سازنده ارزش ویژهی نام تجاری نشان دهنده اولویت اصلی برای مدیران دانشگاهی و بازاریابی هستند (بالدائوف و همکاران، 2009؛ والت-فلورنس، 2011).
تحقیقات قبلی نشان میدهند عناصر آمیخته بازاریابی متغیرهای اصلی در ایجاد ارزش ویژهی نام تجاری هستند (برای مثال یو و همکاران، 2000). به این ترتیب، یکی از چالشهای عمده پیشرو بازاریابها تصمیمگیری درباره بودجه مطلوب بازاریابی برای رسیدن به بیشترین تاثیرگذاری بر بازار هدف (سابرمن، 2009) و نامتجاری (آتامن و همکاران 2010) است. اگرچه تحقیقات قابل ملاحظه به بررسی اثربخشی عناصر متفاوت آمیخته بازاریابی بر ارزش ویژهی نام تجاری پرداختهاند، همانطور که کلر و لهمان (2006، ص. 747) میگویند، این محققان «معمولاً به عمق کامل ابعاد ارزش ویژهی نام تجاری نپرداختهاند». چند تحقیق در هنگام تحلیل اثربخشی آمیخته بازاریابی از معیارهای ارزش ویژهی نام تجاری مبتنی بر مصرفکننده (یعنی معیارهای طرزفکر) استفاده کردهاند. یکی از موردهای استثناء یو و همکاران (2000) است، آنها روابط بین عناصر منتخب آمیخته بازاریابی و ارزش ویژهی نام تجاری مبتنی بر مصرفکننده را بررسی کردند. در حالی که تحقیقاتشان دیدگاههای جدید برای نحوه احتمالی تاثیرگذاری اقدامات بازاریابی بر ارزش ویژهی نام تجاری فراهم میکند، این مولفان از بررسی بیشتر تاثیر متغیرهای مختلف آمیخته بازاریابی حمایت میکنند.
دو متغیر بازاریابی مورد توجه خاص هستند: تبلیغات و ترفیع فروش. در مقایسه با شکلهای دیگر فعالیت بازاریابی، خرجکرد برای تبلیغات و ترفیع قابل ملاحظه است. برای نمونه، این دو متغیر تقریباً 5/1% تولید ناخالص ملی بریتانیا محسوب میشوند (وست و پرندرگاست، 2009). علیرغم اهمیتشان، نقش مجزای تبلیغات و ترفیع فروش برای ارزش ویژهی نام تجاری هنوز نامشخص است و متخصصان نیاز به بررسی بیشتر تاثیر این متغیرها را برجسته میکنند (نتمیر و همکاران، 2004؛ چو و که، 2006). بنابراین، این تحقیق به این درخواست میپردازد.
حوزه دیگر بهبود شناخت درباره ارزش ویژهی نام تجاری مبتنی بر مصرفکننده تعامل بین ابعاد ارزش ویژهی نام تجاری است. در کل، محققان روابط شرکتپذیر در بین ابعاد ارزش ویژهی نام تجاری مبتنی بر مصرفکننده پیشنهاد میکنند (برای مثال یو و دانتو، 2001؛ پاپو و همکاران 2005؛ تانگ و هاولی، 2009). با این حال، چند مولف حامی تمرکز محققان بر ترتیببندی در میان ابعاد ارزش ویژهی نام تجاری هستند (یو و دانتو، 2001؛ کلر و لهمان، 2006).
در این زمینه، هدف این مقاله دووجهی است. اول، روشن ساختن بیشتر دو گرداننده ویژه ارزش ویژهی نام تجاری: تبلیغات و ترفیع فروش. به ویژه، این تحقیق به هزینه تبلیغات و رویکردهای افرادی درباره تبلیغات میپردازد. به همین ترتیب، این تحقیق تاثیرات دو نوع ترفیع فروش، ترفیع پولی و غیرپولی، را بررسی میکند. دوم، روابط میان ابعاد ارزش ویژهی نام تجاری را بررسی میکند.
با کار بر روی چارچوب پیشنهادی یو و همکاران (2000)، اثر فعلی از چند جهت درباره منابع ارزش ویژهی نام تجاری فراتر از تحقیق است. اول، اغلب مطالعات درباره ارزش ویژهی نام تجاری صرفاً به تاثیرگذاری هزینه تبلیغات و تکرار ترفیع پولی بر ارزش ویژهی نام تجاری پرداختهاند (برای مثال، یو و همکاران، 2000؛ ویلارجو و سانچز، 2005؛ براوو و همکاران 2007؛ والت- فلورنس و همکاران 2011). در مقابل، این تحقیق رویکردهای افراد راجع به تبلیغات و ترفیع غیرپولی را نیز تجزیه و تحلیل میکند. علیرغم تصور متخصصان بر اینکه سایر مشخصات تبلیغات فراتر از هزینه صرف تبلیغات، از جمله رویکرد افراد درباره تبلیغات، نقشی مهم در رشد ارزش ویژهی نام تجاری بازی میکند (کاب- والگرن و همکاران، 1995؛ کلر و لهمان، 2003؛ 2006؛ براوو و همکاران، 2007؛ اسریرام و همکاران، 2007)، اما تحقیقات بر ارزش ویژهی نام تجاری به صورت سنتی این رویکردها را نادیده گرفته است. به همین ترتیب، منابع جدید درباره ترفیع فروش (برای مثال چاندون و همکاران 2000) بر نیاز به تمایز بین دو نوع ترفیع، ترفیع پولی و غیرپولی، تاکید دارد. شگفتآور اینکه تحقیقات دانشگاهی درباره تاثیرات ترفیع غیرپولی برای ارزش ویژهی نام تجاری کمیاب است. دوم، این مقاله ترتیب علّی را در میان ابعاد ارزش ویژهی نام تجاری تحلیل میکند. چند مطالعه سلسلهمراتب را در قالب اهمیت ابعاد ارزش ویژهی نام تجاری و ترتیب علّی بالقوه پیشنهاد دادهاند (آگاروال و رائو، 1996؛ میائو ماکای، 2001؛ یوو و دانتو، 2001؛ کلر و لهمان، 2003؛ 2006). با این حال، چند تحقیق به صورت تجربی بررسی کردند که چگونه ابعاد ارزش ویژهی نام تجاری ارتباط متقابل دارند. با تحلیل تمام این ابعاد، این تحقیق با فراهم کردن بینش بیشتر درباره نظریه تکامل ارزش ویژهی نام تجاری به علم کمک میکند.
این مقاله با بحث عمومی و مختصر درباره ارزش ویژهی نام تجاری و عناصر آمیخته بازاریابی و سپس فرضیهها شروع میشود. سپس، بخش چهارم روش تحقیق را برای آزمایش مدل تبیین میکند. بخش بعد نتایج تحقیق را نشان میدهد. در نهایت، این مقاله با ترسیم نتایج، کاربردهای آتی و محدودیتهای تحقیق به نتیجهگیری میپردازد.